Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
ultraviolet |
ایجاد شده بوسیله اشعه ماورا بنفش یافرابنفش |
|
|
Other Matches |
|
ultra violet |
ماورا بنفش |
ultraviolet |
اشعه مادون بنفش |
ultraviolet ray |
اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش |
ultraviolet light |
MORPG که محتوای آن با اشعه ماورای بنفش پاک میشود |
ultra |
:پیشوندیست بمعنی " ماورا" وماورا فضا" و ماورا حدودوثغور" و برتراز" و"مافوق "و "فرا" |
dosimeter |
وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی |
radiograms |
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول |
roentgenoscopy |
معاینه بوسیله اشعه مجهول |
radiogram |
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول |
permanent magnet centering |
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار |
permanent magnet focusing |
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار |
roentgenoscope |
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول |
roentgenize |
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن |
roentgenography |
عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول |
electron gun |
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند |
laser |
اشعه لاسر انرژی لیزری سیستم تقویب نور بوسیله تشعشعات تحریک شده |
lasers |
اشعه لاسر انرژی لیزری سیستم تقویب نور بوسیله تشعشعات تحریک شده |
diplococcic |
ایجاد شده بوسیله باکتری اوره |
diplococcal |
ایجاد شده بوسیله باکتری اوره |
projective |
طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر |
linocut |
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد |
accretion |
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود |
parthenogenesis |
ایجاد مولود بوسیله جنس مونث بدون عمل لقاح |
erasable |
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود |
holograms |
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود |
hologram |
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود |
guns |
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی |
gun |
منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی |
deflections |
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش |
deflection |
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش |
metagnostics |
فلسفه ماورا |
metaphsical |
وابسته بعلم ماورا |
ultramundane |
ماورا منظومه شمسی |
ultramundane |
ماورا جهان ماوراگیتی |
unknowingly |
ندانسته ماورا تجربیات انسانی |
unknowing |
ندانسته ماورا تجربیات انسانی |
non interlaced |
سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد |
scan |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
scans |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
scanned |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
electromagnetism |
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق |
ActiveX |
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک |
violet |
بنفش |
violets |
بنفش |
violaceous |
بنفش |
corona |
هاله بنفش |
violet blindness |
بنفش کوری |
ultraviolet ray |
پرتوماوراء بنفش |
coronas |
هاله بنفش |
mauve |
رنگ بنفش |
ultraviolet |
ماوراء بنفش |
amethysts |
درکوهی بنفش |
lavender |
بنفش کمرنگ |
violets |
بنفش رنگ |
methyl violet |
بنفش متیل |
amethysts |
لعل بنفش |
amethyst |
درکوهی بنفش |
lilac |
یاس بنفش |
violet |
بنفش رنگ |
amethyst |
لعل بنفش |
lilacs |
یاس بنفش |
ultraviolet light |
نور ماوراء بنفش |
initial voltage |
ولتاژ هاله بنفش |
Fuchia <adj.> <noun> |
نوعی بنفش پررنگ |
ultra violet radiation |
تشعشع ماوراء بنفش |
violet ray |
اشعهء ماوراء بنفش |
Blueviolet <adj.> <noun> |
رنگی بین آبی و بنفش |
Redviolet |
رنگی میان بنفش و قرمز |
Rosewood |
رنگی میان بنفش و قهوه ای |
radiolucency |
درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول |
mauve |
رنگ بنفش مایل به ارغوانی سیر |
crocus [saffron] |
گل زعفران جهت تهیه رنگ زرد و بنفش |
rosewood |
چوب بلسان بنفش نوعی اقاقیای بلند |
larkspur |
[نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.] |
aluminum paste |
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند |
eprom |
PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک |
actinism |
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند |
deflected |
یا اشعه |
deflects |
یا اشعه |
deflecting |
یا اشعه |
radiation |
اشعه |
ray |
اشعه |
rays |
اشعه ها |
deflect |
یا اشعه |
ray |
اشعه تابشی |
reseau |
اخراج اشعه |
laser |
اشعه لیزر |
ion beam |
اشعه یونی |
microwave radiation |
اشعه میکروموجی |
silvery rays |
اشعه نقرهای |
rays of light |
اشعه نور |
electron ray |
اشعه الکترونی |
electronic beam |
اشعه ی الکترونیکی |
roentgen rays |
اشعه رنتگن |
lasers |
اشعه لیزر |
gamma radiation |
اشعه گاما |
gamma ray |
اشعه گاما |
ultraviolet ray |
اشعه فرابنفش |
X-rays |
اشعه ایکس |
roentgen ray |
اشعه مجهول |
beta radiation |
اشعه بتا |
gamma |
اشعه گاما |
radiation sickness |
بیماری اشعه |
canal rays |
اشعه مجرایی |
xrays |
اشعه ایکس |
xrays |
اشعه مجهول |
x rays |
اشعه ایکس |
gamma rays |
اشعه گاما |
cathode rays |
اشعه کاتدی |
gammas |
اشعه گاما |
cathode ray oscillograph |
اشعه کاتدیک |
beam cutoff |
قطع اشعه |
beta ray |
اشعه بتا |
beta rays |
اشعه بتا |
alpha rediation |
اشعه الفا |
alpha rays |
اشعه الفا |
actinic rays |
اشعه فعال |
X-ray |
اشعه رونتگن |
cosmic rays |
اشعه کیهانی |
beam width |
پهنای اشعه |
flashbacks |
بازتاب اشعه |
x ray |
اشعه مجهول |
electron beam |
اشعه الکترونی |
X-rayed |
اشعه رونتگن |
X-raying |
اشعه ایکس |
X-rayed |
اشعه ایکس |
X-ray |
اشعه ایکس |
x ray |
اشعه ایکس |
X-raying |
اشعه رونتگن |
deflection defocusing |
پریشانی اشعه |
x radiation |
اشعه ایکس |
cosmicray |
اشعه کیهانی |
flashback |
بازتاب اشعه |
x ray beam |
اشعه رونتگن |
electron beam |
اشعه الکترون |
red, green, blue |
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی |
roentgenography |
پرتونگاری با اشعه ایکس |
phosphor |
معمولا اشعه الکترونی |
searchlight |
اشعه نور افکن |
searchlights |
اشعه نور افکن |
welding by electron beam |
جوشکاری با اشعه الکترونی |
cosecant squared beam |
اشعه با مربع کوسکانت |
electron ray tube |
لامپ اشعه کاتدیک |
crookes tube |
لامپ اشعه ایکس |
crt |
لامپ با اشعه کاتدی |
density of an electron beam |
چگالی اشعه الکترونی |
ultrared |
انطرف اشعه قرمز |
electron beam welding |
جوشکاری با اشعه الکترونی |
x radiation |
تشعشع اشعه مجهول |
density of an ion beam |
چگالی اشعه یونی |
electron beam cutting |
برش با اشعه الکترونی |
electron beam generator |
مولد اشعه الکترونی |
x ray equipment |
تجهیزات اشعه رونتگن |
x ray source |
منبع اشعه رونتگن |
cathode ray tude |
لوله اشعه کاتدی |
cathode ray oscilloscope |
اسیلوسکوپ اشعه کاتدی |
infrared ray |
اشعه فرو سرخ |
blue beam magnet |
مغناطیس اشعه ابی |
black body radiation |
اشعه جسم سیاه |
x ray therapy |
درمان با اشعه مجهول |
cathode pay tube |
لامپ با اشعه کاتدی |
back azimuth method |
گرای معکوس در اخراج اشعه |
electron beam focusing |
تمرکز دهی اشعه الکترونی |
beam current at a specified point |
شدت اشعه الکترونی در یک نقطه |
insolation |
در مقابل اشعه افتاب قراردادن |
infrared |
وابسته به اشعه مادون قرمز |
exposing |
درمعرض اشعه قرار دادن |
exposes |
درمعرض اشعه قرار دادن |
expose |
درمعرض اشعه قرار دادن |
cathode ray oscilloscope |
نوسان نمای اشعه کاتدی |
emissivity |
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه |
tannage |
قهوهای در اثر اشعه افتاب |
luminous energy |
نیرویی که تبدیل به اشعه نورانی میشود |
thermal imagery |
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز |
beams |
مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون |
radiac |
کشف اشعه رادیواکتیو و اندازه گیری ان |
isodose |
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع |
diathermic |
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز |
beam |
مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون |
diathermanous |
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز |
encephalogram |
عکس برداری ازمغز با اشعه مجهول |
cores |
وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی |
core |
وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی |
x plate |
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی |
internal magnetic focus tube |
لامث اشعه کاتدیک با سیستم فوکوس مغناطیسی |
roentgen |
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول |
radial line plot |
روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه |
beams |
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن |
beam |
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن |
scan |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
penetrameter |
الت مخصوص سنجش درجه نفوذ اشعه مجهول |
flame cleaning |
تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن |
line flyback |
اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود |
differential laser gyro |
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند |
scans |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
scanned |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
luminescence |
پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه |
flyback |
اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود |
tomography |
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی |
roentgenology |
شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند |