English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
swisher ایجاد کننده صدای فش فش
Other Matches
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
bleeping ایجاد صدای اخطار
bleeped ایجاد صدای اخطار
bleep ایجاد صدای اخطار
bleeps ایجاد صدای اخطار
buzz ایجاد صدای بلند
buzzing ایجاد صدای بلند
buzzes ایجاد صدای بلند
buzzed ایجاد صدای بلند
screeck صدای گوشخراش ایجاد کردن
screak صدای گوشخراش ایجاد کردن
quietest عدم ایجاد سر و صدای زیاد
quiet عدم ایجاد سر و صدای زیاد
plash صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
whish : صدای حرف "سین " ایجاد کردن
buzzer وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzers وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
poops قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poop قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
voices توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
originative ایجاد کننده
worker ایجاد کننده
causer ایجاد کننده
goiterogenic ایجاد کننده گواتر
siliciferous ایجاد کننده سیلیکون
goitrogenic ایجاد کننده گواتر
thallogenous ایجاد کننده تالیوم
recreative دوباره ایجاد کننده
rapper صدای تق تق کننده
integrator ایجاد کننده ائتلاف یا انضمام
hypnogenetic ایجاد کننده خواب هیپنوتیزم
seminiferous ایجاد کننده بذر یا نطفه
genesis پسوند بمعنی ایجاد کننده
neurogenic ایجاد کننده بافت عصبی
aliasing افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
goitrogenic ایجاد کننده تورم غده تیروئید
tetanic داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
snow machine ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
row de dow صدای گیج کننده غوغا
carries خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carrying خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
signing on فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده
carried خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carry خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
countervailing power مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
form utility در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
feep صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
carry وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carrying وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carries وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carried وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carrying وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carry وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carried وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carries وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
cascade carry وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری
bulk مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
ActiveX سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
skirl صدای زیر صدای نی انبان
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
tu-whit tu-whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumps صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thump صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
developments ایجاد
bridging ایجاد پل
development ایجاد
authorship ایجاد
creation ایجاد
production ایجاد
productions ایجاد
origination ایجاد
creations ایجاد
create ایجاد
creates ایجاد
construction ایجاد
generations ایجاد
generation ایجاد
constructions ایجاد
creating ایجاد
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
amounts ایجاد مجموعی از...
amounting ایجاد مجموعی از...
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com