English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
outstation ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
Other Matches
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
way point ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
suburb حومه
outskirts حومه
outskirt حومه
vicinity در حومه
suburbs حومه
environs حومه
suburbia حومه نشینی
countryside حومه شهر
exurbanite حومه نشین
suburb حومه شهر
exurbia حومه شهر
suburbia حومه شهر
suburbanite ساکن حومه
in the country در حومه شهر
the outskirts of the town حومه شهر
vicinity همسایگی حومه
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
suburban اهل حومه شهر
rimland حومه ناحیه مرکزی
key station ایستگاههای کلید
greater شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
skirts دامنه کوه حومه شهر
skirted دامنه کوه حومه شهر
to live outside Tehran در حومه تهران زندگی کردن
skirt دامنه کوه حومه شهر
net authentication معرفی ایستگاههای شبکه
to work out of town در حومه [بیرون] شهر کار کردن
downsize که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
feeds وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
feed وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
overlap tell رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
ring تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
back end server کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
AFP پروتکل ارتباط بین ایستگاههای کاری و سرورها در یک شبکه کامپیوترهای Macintosh Apple
scalar پردازنده RISC طراحی شده توسط Sun Microsystems که در محدوده ایستگاههای کاری اش استفاده میشود
hooked medallion ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
distributes سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
agent نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
distribute سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributing سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
agents نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
AppleTalk پروتکل هایی که برای ارتباط بین ایستگاههای کاری و سرورها در کامپیوترهای شبکه Macintosh Apple استفاده می شوند
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
token bus network EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
processor استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
town شهر کوچک قصبه حومه شهر
towns شهر کوچک قصبه حومه شهر
advanced پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
token passing روش کنترل دستیابی به شبکه محلی با استفاده از بستههای Token. ایستگاههای کاری پیش از دریافت Token نمیتوانند داده ارسال کنند
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
country side بیرون شهر حومه شهر
call up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
APPC پروتکلهای IBM که امکان ارتباط peer-to-peer بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA را میدهد که به پروتکلهای LU هم معروف است
globally 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
global 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
stations ایستگاه
sited ایستگاه
station ایستگاه
stand ایستگاه
sites ایستگاه
site ایستگاه
stationed ایستگاه
climatological station ایستگاه هواشناسی
police stations ایستگاه پلیس
broadcasting station ایستگاه رادیو
police station ایستگاه پلیس
broadcast station ایستگاه فرستنده
substation خرده ایستگاه
bus stops ایستگاه اتوبوس
base end station ایستگاه عقب
stationmaster رئیس ایستگاه
substation ایستگاه فرعی
cabstand ایستگاه درشکه
station house ایستگاه کلانتری
bus terminal ایستگاه اتوبوس
bus bay ایستگاه اتوبوس
bus stop ایستگاه اتوبوس
coast station ایستگاه ساحلی
upper terminal ایستگاه کوهستانی
clients ایستگاه پردازشگر
client ایستگاه پردازشگر
power stations ایستگاه مولدنیرو
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
railway station ایستگاه قطار
power station ایستگاه مولدنیرو
workstations ایستگاه کاری
workstation ایستگاه کاری
wireless station ایستگاه بی سیم
tracking station ایستگاه ردیابی
tracking stations ایستگاه ردیابی
control cubicle ایستگاه فرمان
terminus ایستگاه نهایی
terminuses ایستگاه نهایی
ambulance station ایستگاه امبولانس
air way station ایستگاه کنترل
stationmasters رئیس ایستگاه
station master رئیس ایستگاه
tide station ایستگاه جزر و مد
space stations ایستگاه فضایی
space station ایستگاه فضایی
stand بساط ایستگاه
wayside ایستگاه فرعی
traverse station ایستگاه پیمایش
weather stations ایستگاه هواشناسی
weather station ایستگاه هواشناسی
known datum point ایستگاه معلوم
REQUEST STOP ایستگاه درخواستی
stops ایستگاه نقطه
remote station ایستگاه دوردست
relay station ایستگاه واسطه
stop ایستگاه نقطه
relay station ایستگاه رله
stopping ایستگاه نقطه
stopped ایستگاه نقطه
exposure station ایستگاه هوایی
loading station ایستگاه بارگیری
enquiry station ایستگاه پرس و جو
master station شاه ایستگاه
master station ایستگاه اصلی
fuelling station ایستگاه سوختگیری
orienting station ایستگاه توجیه
slave station ایستگاه فرعی
control station ایستگاه کنترل
space platform ایستگاه فضایی
forward station ایستگاه جلو
reading station ایستگاه خواندن
ground position ایستگاه زمینی
height of site ارتفاع ایستگاه
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
fire stations ایستگاه اتش نشانی
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
lay-bys جایگاه ایست ایستگاه
trig point ایستگاه مثلث بندی
stops متوقف کردن ایستگاه
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
rawinsonde ایستگاه راوین سوند
weather stations ایستگاه هوا شناسی
lay-by جایگاه ایست ایستگاه
firehouse ایستگاه اتش نشانی
lay by جایگاه ایست ایستگاه
professional workstation ایستگاه کار حرفهای
stopped متوقف کردن ایستگاه
fire station ایستگاه اتش نشانی
stop متوقف کردن ایستگاه
stopping متوقف کردن ایستگاه
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
pr etrol filling station ایستگاه پمپ بنزین
weather station ایستگاه هوا شناسی
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
railway station ایستگاه راه اهن
alert station ایستگاه اعلام خطر
station ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
way station ایستگاه رله مخابراتی
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
remote station ایستگاه دور دست
remote station ایستگاه راه دور
station house ایستگاه راه اهن
rain gauge station ایستگاه باران سنجی
How many stops are there to ... ? چند ایستگاه تا ... هست؟
base line end station ایستگاه انتهایی خط مبنا
net control ایستگاه کنترل شبکه
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
alert station ایستگاه اماده باش
high frequency radio station ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
forward air control post ایستگاه کنترل هوایی جلو
International Space Station [ISS] ایستگاه فضایی بین المللی
We rushed ( hurried ) back to the train station. با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
How far is the bus stop ? تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
track [American E] سکوی ایستگاه راه آهن
relay ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com