Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
exposure station
ایستگاه عکاسی هوایی
Search result with all words
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
Other Matches
imagery sortie
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
trimetrogon
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
imagery
عکاسی هوایی
all weather air station
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
bombardment photography
عکاسی از بمباران هوایی
sortie plot
شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
exposure station
ایستگاه هوایی
coverage index
کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
tipping
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tip
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
forward air control post
ایستگاه کنترل هوایی جلو
radial
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
freddie
اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
continuous strip imagery
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
spectrozonal photography
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
ماتریل هوایی وسایل هوایی
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
photography
عکاسی
photogeny
عکاسی
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
photogrammetry
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
flashes
فلاش عکاسی
aerial photography
عکاسی هوائی
flash
فلاش عکاسی
fax
عکاسی رادیویی
faxed
عکاسی رادیویی
flash photography
عکاسی شب بابرق
faxing
عکاسی رادیویی
flashed
فلاش عکاسی
brownie
یکجوردوربین عکاسی
brownies
یکجوردوربین عکاسی
flashlight
لامپ عکاسی
heliochrome
عکاسی رنگی
faxes
عکاسی رادیویی
filmed
فیلم عکاسی
dark room
تاریکخانه عکاسی
film
فیلم عکاسی
photography
لوازم عکاسی
facsimile
عکاسی رادیویی
photographic fixing
ثبوت عکاسی
phototelegraphy
عکاسی رادیویی
radiophoto
عکاسی رادیویی
flashlights
لامپ عکاسی
shutterbug
عاشق عکاسی
photoionization
یونش عکاسی
photographic chemistry
شیمی عکاسی
facsimiles
عکاسی رادیویی
kodak
دوربین عکاسی
photographic accessories
لوازم عکاسی
photographic scale
مقیاس عکاسی
photographic strip
باند عکاسی
photographic strip
نوار عکاسی
wirephoto
عکاسی رادیویی
photographic
وابسته به عکاسی
telephotography
عکاسی رادیویی
telephoto
عکاسی رادیویی
line of collimation
خط محور عکاسی
photochromy
عکاسی رنگی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
airlift capacity
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
emergency scramble
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
negative photo plane
افق شیشه عکاسی
heliocheomy
عکاسی بارنگ طبیعی
vidicon
لوله دوربین عکاسی
dicing photography
عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
image format
اندازه فیلم عکاسی
fan cameras
دوربینهای عکاسی منظرهای
filmstrip
فیلم عکاسی 53 میلمتری
cameras
دوربین یا جعبه عکاسی
fixer
دوای ثبوت عکاسی
flash lamp
لامپ پر نور عکاسی
image format
اندازه شیشه عکاسی
camera nadir
محورلولایی دوربین عکاسی
photoflash
فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
telephotography
عکاسی از راه دور
camera axis
محور دوربین عکاسی
photographically
از روی علم عکاسی
safelight
چراغ تاریکخانه عکاسی
flash bulb
فلاش دوربین عکاسی
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
isocentre
خط المرکزین دوربین عکاسی
to print out
چاپ کردن در عکاسی
iris
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
exposure scale
جدول پرتوگیری
[عکاسی]
(iris) diaphragm
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
channel airlift
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
flashbulb
لامپ پرنور فلاش عکاسی
camera obscura
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
folded optics
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
radar imagery
عکاسی به وسیله امواج رادار
photoengraving
گراور سازی بوسیله عکاسی
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
camera magazine
جعبه محتوی فیلم عکاسی
flashbulbs
لامپ پرنور فلاش عکاسی
photocopied
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
photocopy
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
imagery
شبیه سازی عکاسی کردن
ground position
نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
time exposure
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
thermal crossover
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal imagery
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
photoengrave
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
photogravure
گراور سازی از روی شیشه عکاسی
telecamera
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
panoramic
دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
sonne photography
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
canadian , grid
سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
negative
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
infrared resolution
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
denitometer
وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
negatives
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
box camera
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
images
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
latensification
تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
box cameras
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
sited
ایستگاه
sites
ایستگاه
stations
ایستگاه
stationed
ایستگاه
station
ایستگاه
site
ایستگاه
stand
ایستگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com