English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English Persian
pr etrol filling station ایستگاه پمپ بنزین
Search result with all words
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service stations ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
Other Matches
gasoline سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
gasses بنزین
petrol بنزین
gasolene بنزین
benzole بنزین
storm bird بنزین
motor sprit بنزین
fuels بنزین
fuelling بنزین
gassed بنزین
benzine بنزین
gasoline بنزین
gases بنزین
fuelled بنزین
fueled بنزین
fuel بنزین
gas بنزین
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
gas tank پودر بنزین
gas pump تلمبه بنزین
petrol pump پمپ بنزین
gasoline barrel بشکه بنزین
gas recovery بازیابی بنزین
gas storage مخزن بنزین
gasoline drum بشکه بنزین
gas tank بخار بنزین
petrol tank مخزن بنزین
gas pump پمپ بنزین
avgas بنزین هواپیما
aviation gasoline بنزین هواپیما
gas stations پمپ بنزین
gas station پمپ بنزین
filling stations پمپ بنزین
filling station پمپ بنزین
petrol pump تلمبه بنزین
fuel filter صافی بنزین
fuel pump پمپ بنزین
gas injection پاشش بنزین
gas inlet valve needle ژیگلور بنزین
gas level سطح بنزین
gas injection تزریق بنزین
gasses بنزین گازمعده
high grade petrol بنزین سوپر
premium grade petrol بنزین سوپر
light gasolin بنزین سبک
naphtha بنزین سنگین
petrol container فرف بنزین
petrol filter صافی بنزین
petrol can باک بنزین
petrol pipe لوله بنزین
phenyl اصل بنزین
gasolinic وابسته به بنزین
Premium gas بنزین سوپر
gassed بنزین گازمعده
gases بنزین گازمعده
gas بنزین گازمعده
gasoline can قوطی بنزین
gasoline consumption مصرف بنزین
gasoline dump باک بنزین
gasoline electric بنزین الکتریکی
petrol بنزین گیری کردن
unleaded petrol بنزین بدون سرب
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
gasholders محل نگهداری بنزین
gasholder محل نگهداری بنزین
gasoline brick بنزین خوش سوز
gasoline dump مخزن موقتی بنزین
gas synthesis ترکیب مصنوعی بنزین
gasoline gels بنزین تغلیظ شده
gas inlet valve needle سوزن شیرورودی بنزین
gasoline brick بنزین بااکتان بالا
petrol feed pump پمپ تغذیه بنزین
gas form natrural gas بنزین از گاز طبیعی
gas air mixture مخلوط بنزین و هوا
storm bird بنزین ریختن ماشین
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
gas form natrural gas بنزین حاصله از گاز طبیعی
Where is the neareset petrol station? نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
petrol gage دستگاه اندازه گیری بنزین
gas saving صرفه جویی در مصرف بنزین
benzoline بنزین خام یاپالوده نشده
gas level gauge دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
The gas station is nearby . پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
They were falling over one another to get petrol(gasoline). برای خرید بنزین سرودست می شکستند
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
class iii supplies اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
mpg مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
Gasoline is volatile . بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
throttle جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
high octane دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
contraband of war قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
stationed ایستگاه
stations ایستگاه
sites ایستگاه
stand ایستگاه
station ایستگاه
sited ایستگاه
site ایستگاه
benzene هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
best economy mixture نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
stopping ایستگاه نقطه
stand بساط ایستگاه
police stations ایستگاه پلیس
stops ایستگاه نقطه
bus stops ایستگاه اتوبوس
bus stop ایستگاه اتوبوس
police station ایستگاه پلیس
ground position ایستگاه زمینی
slave station ایستگاه فرعی
space platform ایستگاه فضایی
station house ایستگاه کلانتری
substation ایستگاه فرعی
substation خرده ایستگاه
tide station ایستگاه جزر و مد
traverse station ایستگاه پیمایش
upper terminal ایستگاه کوهستانی
tracking station ایستگاه ردیابی
railway station ایستگاه قطار
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
remote station ایستگاه دوردست
height of site ارتفاع ایستگاه
known datum point ایستگاه معلوم
loading station ایستگاه بارگیری
master station شاه ایستگاه
master station ایستگاه اصلی
orienting station ایستگاه توجیه
tracking stations ایستگاه ردیابی
REQUEST STOP ایستگاه درخواستی
reading station ایستگاه خواندن
relay station ایستگاه رله
relay station ایستگاه واسطه
wireless station ایستگاه بی سیم
broadcasting station ایستگاه رادیو
control cubicle ایستگاه فرمان
stopped ایستگاه نقطه
air way station ایستگاه کنترل
coast station ایستگاه ساحلی
climatological station ایستگاه هواشناسی
power stations ایستگاه مولدنیرو
ambulance station ایستگاه امبولانس
workstations ایستگاه کاری
stop ایستگاه نقطه
cabstand ایستگاه درشکه
bus terminal ایستگاه اتوبوس
base end station ایستگاه عقب
workstation ایستگاه کاری
bus bay ایستگاه اتوبوس
broadcast station ایستگاه فرستنده
control station ایستگاه کنترل
client ایستگاه پردازشگر
space station ایستگاه فضایی
wayside ایستگاه فرعی
forward station ایستگاه جلو
weather stations ایستگاه هواشناسی
weather station ایستگاه هواشناسی
fuelling station ایستگاه سوختگیری
terminuses ایستگاه نهایی
terminus ایستگاه نهایی
space stations ایستگاه فضایی
exposure station ایستگاه هوایی
clients ایستگاه پردازشگر
enquiry station ایستگاه پرس و جو
power station ایستگاه مولدنیرو
stationmasters رئیس ایستگاه
stationmaster رئیس ایستگاه
station master رئیس ایستگاه
gumming رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
way station ایستگاه رله مخابراتی
firehouse ایستگاه اتش نشانی
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
remote station ایستگاه راه دور
stopped متوقف کردن ایستگاه
remote station ایستگاه دور دست
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
stop متوقف کردن ایستگاه
lay-bys جایگاه ایست ایستگاه
station house ایستگاه راه اهن
lay-by جایگاه ایست ایستگاه
weather station ایستگاه هوا شناسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com