Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
station house
ایستگاه کلانتری
Other Matches
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
police court
کلانتری
police office
کلانتری
police stations
کلانتری
police station
کلانتری
commissariats
کلانتری
commissariat
کلانتری
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
magistrate
رئیس کلانتری
magistrates
رئیس کلانتری
magistrature
ریاست کلانتری
magistracy
ریاست کلانتری یا دادگاه بخش
procurator
معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
procurators
معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
commissariats
اداره خوار و بار و کارپردازی ارتش کلانتری
commissariat
اداره خوار و بار و کارپردازی ارتش کلانتری
all weather air station
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
site
ایستگاه
sited
ایستگاه
sites
ایستگاه
stand
ایستگاه
station
ایستگاه
stationed
ایستگاه
stations
ایستگاه
cabstand
ایستگاه درشکه
exposure station
ایستگاه هوایی
climatological station
ایستگاه هواشناسی
coast station
ایستگاه ساحلی
control cubicle
ایستگاه فرمان
enquiry station
ایستگاه پرس و جو
railway station
ایستگاه قطار
REQUEST STOP
ایستگاه درخواستی
control station
ایستگاه کنترل
bus terminal
ایستگاه اتوبوس
station master
رئیس ایستگاه
stationmaster
رئیس ایستگاه
stationmasters
رئیس ایستگاه
air way station
ایستگاه کنترل
ambulance station
ایستگاه امبولانس
base end station
ایستگاه عقب
broadcast station
ایستگاه فرستنده
broadcasting station
ایستگاه رادیو
bus bay
ایستگاه اتوبوس
reading station
ایستگاه خواندن
Where is the station?
ایستگاه کجاست؟
relay station
ایستگاه رله
relay station
ایستگاه واسطه
remote station
ایستگاه دوردست
slave station
ایستگاه فرعی
upper terminal
ایستگاه کوهستانی
space platform
ایستگاه فضایی
traverse station
ایستگاه پیمایش
substation
ایستگاه فرعی
substation
خرده ایستگاه
wireless station
ایستگاه بی سیم
tracking station
ایستگاه ردیابی
forward station
ایستگاه جلو
fuelling station
ایستگاه سوختگیری
ground position
ایستگاه زمینی
height of site
ارتفاع ایستگاه
known datum point
ایستگاه معلوم
loading station
ایستگاه بارگیری
tracking stations
ایستگاه ردیابی
master station
شاه ایستگاه
master station
ایستگاه اصلی
orienting station
ایستگاه توجیه
tide station
ایستگاه جزر و مد
stop
ایستگاه نقطه
workstations
ایستگاه کاری
power stations
ایستگاه مولدنیرو
bus stop
ایستگاه اتوبوس
stopped
ایستگاه نقطه
weather stations
ایستگاه هواشناسی
police station
ایستگاه پلیس
police stations
ایستگاه پلیس
weather station
ایستگاه هواشناسی
stops
ایستگاه نقطه
power station
ایستگاه مولدنیرو
terminuses
ایستگاه نهایی
client
ایستگاه پردازشگر
clients
ایستگاه پردازشگر
workstation
ایستگاه کاری
terminus
ایستگاه نهایی
space stations
ایستگاه فضایی
stopping
ایستگاه نقطه
stand
بساط ایستگاه
space station
ایستگاه فضایی
wayside
ایستگاه فرعی
bus stops
ایستگاه اتوبوس
pumping station
ایستگاه تلمبه زنی
pr etrol filling station
ایستگاه پمپ بنزین
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
professional workstation
ایستگاه کار حرفهای
net control
ایستگاه کنترل شبکه
meteorological datum plane
ایستگاه مبنای هواسنجی
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
stopped
متوقف کردن ایستگاه
stopping
متوقف کردن ایستگاه
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
How many stops are there to ... ?
چند ایستگاه تا ... هست؟
way station
ایستگاه رله مخابراتی
trig point
ایستگاه مثلث بندی
triangulation station
ایستگاه مثلث بندی
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
stops
متوقف کردن ایستگاه
station house
ایستگاه راه اهن
remote station
ایستگاه راه دور
remote station
ایستگاه دور دست
rawinsonde
ایستگاه راوین سوند
rain gauge station
ایستگاه باران سنجی
railway station
ایستگاه راه اهن
Where is the bus stop?
ایستگاه اتوبوس کجاست؟
base line end station
ایستگاه انتهایی خط مبنا
alert station
ایستگاه اماده باش
alert station
ایستگاه اعلام خطر
firehouse
ایستگاه اتش نشانی
exposure station
ایستگاه عکاسی هوایی
fire station
ایستگاه اتش نشانی
lay-bys
جایگاه ایست ایستگاه
fire stations
ایستگاه اتش نشانی
courier transfer station
ایستگاه تعویض پیک
lay-by
جایگاه ایست ایستگاه
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
weather station
ایستگاه هوا شناسی
lay by
جایگاه ایست ایستگاه
cleaning station
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
clearing station
ایستگاه تخلیه بیماران
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
weather stations
ایستگاه هوا شناسی
stop
متوقف کردن ایستگاه
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
serivce station
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
relayed
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
forward air control post
ایستگاه کنترل هوایی جلو
platform
سکوی ایستگاه راه آهن
Where's the railway station?
ایستگاه راه آهن کجاست؟
How far is the bus stop ?
تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
We rushed ( hurried ) back to the train station.
با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
International Space Station
[ISS]
ایستگاه فضایی بین المللی
Where is the nearest underground station?
نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
uplink
خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
transit station
ایستگاه عبوری راه اهن
To the railway station
به طرف ایستگاه راه آهن
service station
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
central railway station
ایستگاه مرکزی راه اهن
service stations
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
relays
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
client based application
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
consolidating station
ایستگاه تکمیل کننده بار
floating mark
نقاط ایستگاه برجسته بینی
track
[American E]
سکوی ایستگاه راه آهن
station bar
رستوران ایستگاه راه آهن
in the centre near the railway station
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
outstation
ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
secondary
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
screening elevation
زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
depot
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
depots
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
to pull out
از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
stuck beacon
ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
Take me to the main railway station!
مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
The bus stop is no distance at all .
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
I want to leave the car in the railway station
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
reference station
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
I want to get off at St. Paul's.
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
radial
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
stationed
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
way station
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
radials
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
Drop me off in front of the train station!
من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
stations
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
homing station
ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
station
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
Last stop. All out.
آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن.
[حمل و نقل]
multifunction
ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند
r method
روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
remotest
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remoter
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remote
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
concentrator
گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
accomodation train
راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
gauging station
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
freddie
اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
broadcast
تصویر ویدیویی یا سیگنالی که مشابه نمونه آن در ایستگاه تلویزونی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com