Dictiornary-Farsi | ایست توقف کنید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
avast	ایست توقف کنید


Other Matches

closest	ایست توقف
closes	ایست توقف
closer	ایست توقف
close	ایست توقف
cease	ایست توقف
ceased	ایست توقف
ceases	ایست توقف
ceasing	ایست توقف
stand	ایست کردن توقف کردن
repeat	بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats	بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
vehicle stopping distance	مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
adds	اضافه کنید زیاد کنید
adding	اضافه کنید زیاد کنید
add	اضافه کنید زیاد کنید
prescan	خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
interlook dormant period	زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
standstill	ایست
hold	ایست
holds	ایست
avast	ایست
flag stop	ایست
halt	ایست
halted	ایست
perisystole	ایست دل
whoa	ایست
limit stop	حد ایست
standstil	ایست
halts	ایست
stopped	ایست
breathing space	ایست
cessation	ایست
stoppages	ایست
stand	ایست
stop	ایست
stoppage	ایست
stopping	ایست
time out	ایست
stay	ایست
stayed	ایست
stops	ایست
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
it is a thankless task	کاربیهوده ایست
suspension	ایست تعلیق
at pause	در حال ایست
holds	ایست نگهداری
hold	ایست نگهداری
suspensions	ایست تعلیق
whoa	ایست دادن
pausal	ایست دار
interval	ایست وقفه
nodal point	نقطه ایست
dynamic stop	ایست پویا
silencing	ایست بی حرکت
fixism	ایست گرایی
unceasing	ایست ناپذیر
truces	جنگ ایست
truce	جنگ ایست
haemostasia	ایست خون
caesura	وقفه ایست
silenced	ایست بی حرکت
silences	ایست بی حرکت
hold water	قایق ایست
haemostasis	ایست خون
to make a pause	ایست کردن
stop element	عنصر ایست
statics	ایست شناسی
silence	ایست بی حرکت
periods	نوبت ایست
period	نوبت ایست
to make a stop	ایست کردن
to be under ane	در حال ایست بودن
halts	سکته ایست کردن
halt	سکته ایست کردن
to heave to	بحالت ایست دراوردن
ease all	درکرجی رانی ایست
fetch up	بحال ایست درامدن
stopping sight distance	فاصله دید ایست
stop bit	ذرهء ایست نما
to come	بحال ایست درامدن
halted	سکته ایست کردن
hockey stop	نوعی ایست ناگهانی
he is a prodigy of learning	اعجوبه ایست در دانش
he has a loose conduct	ادم هرزه ایست
the train runs without a stop	قطار بدون ایست
to put to a pause	بحال ایست دراوردن
total stopping distance	طول ایست کامل
interludes	ایست میان دو پرده
haemostatic	وابسته به ایست خون
lay by	جایگاه ایست ایستگاه
lay-by	جایگاه ایست ایستگاه
interlude	ایست میان دو پرده
what kind of a bird is that ?	چه قسم پرنده ایست
lay-bys	جایگاه ایست ایستگاه
stop bit	بیت ایست نما
torpidity	حالت سستی ایست
It is an extremely complicated problem.	مسأله بسیار پیچیده ایست
hyphen	نشان اتصال ایست درسخن
patience is a virtue	شکیبائی خوی پسندیده ایست
the child is a wonder	این بچه عجوبه ایست
hyphens	نشان اتصال ایست درسخن
stopping sight distance	فاصله دید برای ایست
menopause	بند امدن قاعدگی ایست طمث
to taxi to a standstill	حرکت آخر تا به ایست رسیدن [هواپیما]
lexigraphy	یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
hammock chair	صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
poetaster is pejorative word	شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
check string	ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
nowel	کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
pausal form	دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
coffins	جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin	جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
abio	کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
appropriation	در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
ease off	شل کنید
say no more	بس کنید
cautioned	توجه کنید
cautioning	توجه کنید
keep at it	مداومت کنید
attention to orders	توجه کنید
give it a wipe	انراخشک کنید
make a hurry	عجله کنید
move out	حرکت کنید
accelerando	کم کم تند کنید
oyez	گوش کنید
have patience with me	با من حوصله کنید
push the door to	در راپیش کنید
cautions	توجه کنید
deletes	حذف کنید
deleted	حذف کنید
delete	حذف کنید
oyez	توجه کنید
into a ball	نخ راگلوله کنید
caution	توجه کنید
supposing	فرض کنید
vide infara	را نگاه کنید
dele	پاک کنید
suppose	فرض کنید
supposes	فرض کنید
repeat	تکرار کنید
i say	نگاه کنید
deleting	حذف کنید
hurry up	عجله کنید
hold hard	صبر کنید
wait a second	تامل کنید
leontief table	نگاه کنید به :
recive	مصرف کنید
Turn (let) the dog loose.	سگ راباز کنید
repeats	تکرار کنید
record as target	اماج را ثبت کنید
you do me injustice	در باره من بی عدالتی می کنید
wait a second	اندکی صبر کنید
opened	مروحه را باز کنید
When will you depart?	کی شما حرکت می کنید؟
wait a second	یک خرده صبر کنید
NB	خوب دقت کنید
open	مروحه را باز کنید
chain	مراجعه کنید به CATENA
chains	مراجعه کنید به CATENA
Please check the ...	لطفا ... را کنترل کنید.
Cash is in short supply these days .	از حقوق ماهانه ام کم کنید
Refer (turn over) to page 110.	به صفحه 110مراجعه کنید
Full tank, please.	لطفا باک را پر کنید.
opens	مروحه را باز کنید
Do you agree that …	آیا تصدیق می کنید که …
I won't be talked into it!	من را نمیتوانید متقاعد کنید!
Turn the water tap on .	شیر آب را باز کنید
Please behave yourself . Please be courteous.	ادب را رعایت کنید
Notice the details!	توجه کنید به جزییات !
Please check the water.	لطفا آب را کنترل کنید.
observe silence	سکوت را رعایت کنید
trail	هدف را تعقیب کنید
trailing	هدف را تعقیب کنید
check firing	عناصرتیر را بررسی کنید
trails	هدف را تعقیب کنید
cease engagement	درگیری را قطع کنید
KEEP LEFT	از سمت چپ حرکت کنید.
stack arms	تفنگها راچاتمه کنید
off with his head	سرش را از تن جدا کنید
maydays	خطر کمک کنید
mayday	خطر کمک کنید
continue your studies	تحصیلات خودرادنبال کنید
supra	ببالا نگاه کنید
sus.per coll	حلق اویزش کنید
drop track	تعقیب را قطع کنید
do good to others	بدیگران نیکی کنید
infile	به ستون دو حرکت کنید
out with him	اورا بیرون کنید
trailed	هدف را تعقیب کنید
wait a minute	یک دقیقه صبر کنید
wait a little	کمی صبر کنید
try and came	کوشش کنید که بیائید
she your profit with him	سودخودرابا اوتقسیم کنید
shift colors	پرچم را تعویض کنید
single file	به ستون یک حرکت کنید
wait a minute	اندکی صبر کنید
stoppages	توقف
stop code	کد توقف
parked	توقف
parks	توقف