Dictiornary-Farsi | اینطور نیست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
Such is not the case . That is not so.	اینطور نیست


Other Matches

All is not gold that glitters. <proverb>	هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk	دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
so	اینطور
So that is how it goes .	که اینطور
this way	اینطور
like this	اینطور
thus	اینطور
Thus . this way.	اینطور
in such a way [manner] <adv.>	به اینطور
Please write it like this (this way).	اینطور بنویسید
quite so	دقیقا اینطور
so and so	اینطور وانطور
like that	بدینگونه اینطور
so-and-so	اینطور وانطور
write this way	اینطور بنویسید
step frame	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
So it appears ( looks , seems ) that …	اینطور بنظر می آید که ...
It seems as if. . . .	اینطور به نظر میا ید که...
He told me in so many words .	عینا" اینطور برایم گفت
i shoudel hardly think so	گمان نمیکنم اینطور باشد
I suppose so, yes.	من اینطور حدس می زنم. بله.
Supposing that is the case .	بفرض اینکه اینطور باشد
Is that so ?You dont say.	چه میگه ( جدا"اینطور است )
This is generally like that.	به طور کلی اینطور است .
transparent	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently	برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
Boys will be boys.	پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
It is in the nature of things.	این موضوع ذاتا اینطور است.
Not that I remember .	تا آنجا که من یاددارم خیر ( اینطور نبوده )
Looks that way, doesn't it?	اینطور به نظر می رسد نه؟ [اصطلاح روزمره]
leaving files open	به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
i give you my world for it	قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
wellŠwhat of it?	بسیار خوب فرض میکنیم اینطور باشد
his parentage isunknown	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope	جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
he is not of our number	از ما نیست
isn't	نیست
aint	نیست
Plug and Play	یچ نیست
temporary storage	می نیست
auxiliary	نیست
auxiliaries	نیست
storage	می نیست
It's not new.	نو نیست.
he takes no notice of it	نیست
it is well enough	بد نیست
secondary	نیست
thereis no end to it	انراپایانی نیست
close the door please	اگرزحمت نیست
He goes on and on . He is most persistent .	ول کن معامله نیست
sacred cow <idiom>	چارهای نیست
that is not it	این نیست
that depends	معلوم نیست
no sweat <idiom>	مشکلی نیست
there is no hurry	شتابی نیست
to make no mention of	ذکری از ان نیست
It's not new.	جدید نیست.
There is no hot water	آب گرم نیست.
there is no hurry	عجلهای نیست
the ice is treach erous	یخ محکم نیست
nihilism	نیست انگاری
it is nothing out of the way	غریب نیست
no wonder <idiom>	تعجبی نیست
that is wrong	درست نیست
cold is merely privative	گرما نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it .	مردش نیست
i do not have it in me	از من ساخته نیست
no trouble	زحمتی نیست
no hurry	عجلهای نیست
if you please	اگرزحمت نیست
niet le fait	کار او نیست
inextinct	نیست نشده
my health is tolerable	حالم بد نیست
it has escaped my remembrance	یاد نیست
It is all right . It is o. k.	طوری نیست
it is immaterial	چیزی نیست
it is not half bad	هیچ بد نیست
it is not in good workingorder	دایر نیست
It is not advisable . It is inexpedient.	صلاح نیست
it is unnecessary	لازم نیست
it is unsuitable	مناسب نیست
it lies beyond his competence	در صلاحیت او نیست
It cant be helped.	چاره ای نیست
ought not	شایسته نیست
I dont remember ( recall ) .	یادم نیست
There is nothing wrong with you . You are all right .	هیچیت نیست
dont mention it	چیزی نیست
no matter	چیزی نیست
no object	چیزی نیست
you are written	حق با شما نیست
he has nothing in him	کسی نیست
he is not in it	داخل نیست
he is a bad husband	صرفه جو نیست
he is none of my friends	او از دوستان من نیست
he is not willing to go	نیست برود
he is out of his senses	بهوش نیست
he is out of huomor	سر خلق نیست
he is out of huomor	سر دماغ نیست
he is rather i. than sick	ناخوش نیست
he knows a thing or two	بی تجربه نیست
it's only me	کسی نیست
needn't	لازم نیست
it needs not	لازم نیست
static	که پویا نیست
Nevermind!	مهم نیست !
lightweights	آنچه سنگین نیست
it is beyond retrieve	جبران پذیر نیست
lightweight	آنچه سنگین نیست
It is not possible ( feasible , practicable) .	اینکار عملی نیست
it goes without saying	محتاج بذکر نیست
it is inadvisable to say that	گفتن ان مصلحت نیست
it is inadvisable to say that	گفتن ان مقتضی نیست
it is unsatisfactory	رضایت بخش نیست
used	آنچه جدید نیست
it is not very hard	چندان سخت نیست
it is not subject to review	دران روا نیست
It is not to your advantage.	مقرون بصرفه نیست
it is not a to go tncre	رفتن انجامصلحت نیست
it is not a picnic	کار اسانی نیست
it is never the worse	دیگر بدتر که نیست
it is never the worse	هیچ بدتر نیست
unwanted	آنچه لازم نیست
There's more to come. <idiom>	این همش نیست.
it goes without saying	نیازمند بگفتن نیست
it does not s. the condition	واجدان شرایط نیست
i am out of sorts	خلقم بجا نیست
i am out of sorts	حالم خوب نیست
he is unequal to the task	مرد اینکار نیست
he is unable to speak	قادربسخن گفتن نیست
To her , abI'llon tomans is a mere trifle .	قابل نوشیدن نیست
he is not willing to go	مایل برفتن نیست
he is not of that stamp	ازان جنس نیست
he is nod	اهل انظباط نیست
i dont care a pin	مرا پروایی نیست
iam pretty well	نسبه حالم بد نیست
It cannot be trifled with . It is no joking matter.	شوخی بردار نیست
it does not befit me to	شایسته من نیست که مرانشاید که
it does not befit his state	در خور شان او نیست
isn't he there	ایا او اینجا نیست
is it not	ایا چنین نیست
She takes no thought for tomorrow .	بفکر فردایش نیست
She couldnt care less . she is totally unconcerned .	عین خیالش نیست
if you dont object	اگر مانعی نیست
he is indisposed to go	اماده رفتن نیست
thereis no end to it	انتهای برای ان نیست
that is not the word for it	لغتش این نیست
that is not the question	موضوع این نیست
that is not the case	مطلب چنین نیست
that is not my a	این کارمن نیست
this is not fair	این انصاف نیست
that is not fair	این انصاف نیست
that is no great work	کار بزرگی نیست
that is no bed of roses	اش دهن سوزی نیست
that is taken for granted	محتاج بدلیل نیست
It is not economical.	مقرون به صرفه نیست.
there is no question but that.	شکی نیست که) .00000
there is no mistaking	جای اشتباه نیست
There are plenty of other fish in the sea. <idiom> <proverb>	آدم قحطی نیست.
to put out of the way	سربه نیست کردن
the house is occupied	خانه خالی نیست
that in nothing to me	پیش من چیزی نیست
That's not so!	داستان اینطوری نیست!
She is romantically inclined. She i8s game.	از دو حال خارج نیست
His honest is beyond question.	دردرستی اوحرفی نیست
needle point to say	لازم نیست بشمابگویم که
needle point to say	احتیاج بگفتن نیست
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn.	عین خیالش نیست
It is beyond repair. It cannot be put right.	درست شدنی نیست
I cant help it. It is beyond my control.	دست خودم نیست
means are not a	وسایل فراهم نیست
I dont have the slightest(faintest)idea.	روحم خبردار نیست
no one is here	هیچکس اینجا نیست
you need not fear	لازم نیست بترسید
It is not fair that . . .	آخر انصاف نیست که …
He is nobody. He is a nonentity.	داخل آدم نیست
rast	هیج همچوچیزی نیست
It cant be all that bad.	نه بابا اینقدر هم بد نیست
It might be a good idea for you to come .	بد نیست شما هم بیایید
There is no room for doubt.	جای تردید نیست
There is no reason (cause) for worry (concern)	جای نگرانی نیست
He does not belong here.	جای ؟ واینجا نیست
it tells its own tale	نیازمند به توضیح نیست
he is indisposed to go	مایل نیست برود
It is not known yet . It is not settled yet .	هنوز معلوم نیست
He is not to blame for this.	تقصیر او [مرد ] نیست.
an illegible writing	خطی که خوانا نیست
This isn't clean.	این تمیز نیست.
This isn't fresh.	این تازه نیست.
oughtn't	نبایستی شایسته نیست
you're telling me <idiom>	احتیاج نیست به من بگی
He is a quitter .	مرد میدان نیست
The scales are not even .	ترازو میزان نیست
This isn't mine.	این مال من نیست.
no reply necessary [NRN]	نیازی به پاسخ نیست.
It is nothing to speak of .	چیز قابلی نیست
clara	هدف موجود نیست
wrongs	پیام صحیح نیست
wronging	پیام صحیح نیست
wrong	پیام صحیح نیست