Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
She wI'll never realize this wish.
این آرزو بدلش خواهد ماند
Other Matches
She wI'll survive . She wI'll pull through.
زنده خواهد ماند
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out.
خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
it will make against us
برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
hope-sick
<adj.>
آرزو به دل
yearnings
آرزو
yearning
آرزو
runs
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
run
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
to breathe after
آرزو کردن
to g. after
آرزو کردن
There is no fault in young men having desires.
<proverb>
آرزو به جوانان عیب نیست .
If only she would marry me !
اگر فقط با من ازدواج می کرد ( درمقام آرزو کردن)
residues
پس ماند
residue
پس ماند
inertia
ماند
remanence
پس ماند
store
می باقی می ماند
Water staing (long ) in one place becomes putrid .
<proverb>
آب که یک جا ماند مى گندد.
that borders upon madness
اینکاربدیوانگی می ماند
storing
می باقی می ماند
magnetic inertia
پس ماند مغناطیسی
it was left unfinished
ناتمام ماند
moment of inertia
گشتاور ماند
inertial force
نیروی ماند
he did not open his lips
خاموش ماند
residual magnetism
مغناطیس پس ماند
I couldnt (failed to) get that long- cherished wish.
داغش به دلم ماند
She was left out in the cold . she was left high and dry .
سرش بی کلاه ماند
it was snowed under
زیر برف ماند
principal moment of inertia
لنگر اصلی ماند
principal axis of inertia
محور اصلی ماند
He wisely stayed at home .
عقل کردودرمنزل ماند
invariant mass
جرم ماند
[فیزیک]
intrinsic mass
جرم ماند
[فیزیک]
rest mass
جرم ماند
[فیزیک]
proper mass
جرم ماند
[فیزیک]
mass
جرم ماند
[فیزیک]
rotational inertia
گشتاور ماند
[فیزیک]
angular mass
گشتاور ماند
[فیزیک]
ruyi clouds
ابر آرزو
[در فرش های چینی گاه از طرح ابر آسمان استفاده می شود که نشانه بخت و اقبال است.]
residual
آنچه در پشت سر باقی می ماند
much sugar was left
قند زیادی باقی ماند
impulses
پالسی که زمان کوتاهی می ماند
The would left a mark.
جای زخم باقی ماند
impulse
پالسی که زمان کوتاهی می ماند
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
It left a good taste in my mouth .
مزه اش توی دهانم ماند
The judge remained an honest man all his life .
قاضی تمام عمرش درستکار ماند
The snow doesn't stay on the ground.
[The snow doesn't stick.]
[American English]
,
[The snow doesn't settle.]
[British English]
برف روی زمین نمی ماند.
impulsive
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
pratincole
سکجور مرغ باران که به پرستو می ماند
disclose
یات چیزی که باید مخفی می ماند
discloses
یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclosing
یات چیزی که باید مخفی می ماند
dead wood
میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
duration
مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
That way, it stays in suspension.
به این صورت معلق باقی می ماند.
baby split
وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
A full purse never lacks friends..
<proverb>
یک کیسه پر هرکز بدون رفیق نمى ماند .
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
sea echelon
بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
knuckle sprue
استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
to gloze over one's words
سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
I dont quite remembered to post (mail)your letter.
کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم
fairness
شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
hypothecate
در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
This is an elusive word .
این لغت خیلی فرار است ( درحافظه باقی نمی ماند )
twill _
ان خواهد
that fauit will right itself
خواهد شد
switching
خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند
it askes for attention
دقت می خواهد
he shall go
خواهد رفت
it will manifest it self
اشکار خواهد شد
the secret will open to me
خواهد گردید
he will go
خواهد رفت
input
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
inputted
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
Well what does he want now ?
خوب حا لاچه می خواهد ؟
It wI'll overtake (befall) everyone.
دامنگیر همه خواهد شد
Its color wI'lll fade.
رنگش خواهد رفت
It wI'll clear up by morning .
تا صبح هواصاف خواهد شد
the truth will out .
<proverb>
یقیقت بر ملا خواهد شد .
She wI'll gradually soften .
تدریجا" نرم خواهد شد
i know that he will come
من میدانم که او خواهد امد
She wI'll regret it bitterly.
مثل سگ پشیمان خواهد شد
The tree wI'll die .
درخت خشک خواهد شد
What impudence!what never !what cheek!
واقعا" که خیلی رو می خواهد !
It wI'll prove to be to your disadvantage.
بضررت تمام خواهد شد
the lord will provide
خداوسیله خواهد ساخت
It wI'll get us into trouble.
ما را به درد سر خواهد انداخت
The folwer wI'll die for want of water.
گل از بی آبی خشک خواهد شد
it would be preferble to
بهتر خواهد بود
criterion
مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
it will manifest it self
معلوم خواهد گشت
do as you please
هر چه دلتان می خواهد بکنید
it will give rise to a quarrel
مایه ستیزه خواهد شد
steady state
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
Surely things wI'll turn out well for him in the end.
مطمئنا" عاقبت بخیر خواهد شد
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
who will pay for it
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
She wI'll arrive on friday morning .
جمعه صبح وارد خواهد شد
It wI'll spoil my appetite .
اشتهایم راکور خواهد کرد
I wI'll be greatly ( badly ) disgraced.
بدجوری آبرویم خواهد رفت
accuracy
تعریف دقیق تر خواهد بود
He wI'll expedite our case.
اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
What must be must be .
<proverb>
آنچه باید بشود خواهد شد .
i do not u.his wanting to say
نمیفهم چرامی خواهد بماند
Sooner or later , he wI'll find out .
دیر یا زود خواهد فهمید
if he wishes to be a
اگرمی خواهد کسی بشود
he would be sure to like it
یقینا انرادوست خواهد داشت
near work
کاری که نگاه نزدیک می خواهد
it will give rise to a quarrel
نزاعی تولید خواهد کرد
who will pay for it
کی پول انرا خواهد داد
sticker
[guest]
مهمانی که نمی خواهد برود
She said it would rain and sure enough it did .
گفت باران خواهد آمد و همینطور هم شد
This book wI'll be a great success .
این کتاب خیلی گه خواهد کرد
which diffrence shall be settled only by
..... و این اختلاف هم ازطریق داوری حل خواهد شد
A new government wI'll take office .
حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
outputs
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
whatsoever he doeth shall p
هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
He gave us to understand that he would help us.
او
[مرد]
وعده داد که به ما کمک خواهد کرد.
Things wI'll be looking up .Things wI'll be assuming a better shape (complexion).
اوضاع صورت بهتری پیدا خواهد کرد
on shall from a quo rum
جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
he is sanguine of success
خوش بین یادلگرم است که کامیاب خواهد شد
it will wear to your shape
بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
We shall look into the matter in due ( good ) time .
درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
The judge will have the final say on the matter.
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .
بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
He is trying to prove himself all the time.
او
[مرد]
همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
He threatened to thrash the life out of me .
تهدیدم کردکه آنقدر کتکم خواهد زد تا جانم دربیاید
Your train will leave from platform 8.
قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
While the grass grows the cow starves .
<proverb>
تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
stagnation thesis
ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
contingency plan
برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
end user
شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
gigo
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
diminished radix complement
نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
A guilty conscience needs no accuser.
<proverb>
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند.
[ضرب المثل]
He who excuses accuses himself.
<proverb>
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند.
[ضرب المثل]
that book will immortalize him
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
He warned he would go on a termless hunger strike.
او
[مرد]
هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
This law wI'll be a disincentive to foreign investors.
این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
Excuses always proceed from a guilty conscience.
<proverb>
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند.
[ضرب المثل]
to tell somebody something
[to let somebody in on something]
<idiom>
به کسی چیزی را گفتن که او نباید می دانست یا او نمی خواهد بداند.
separates
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
restorationist
کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
On Thursday it will be variably cloudy
[cloudy with sunny intervals]
.
پنجشنبه هوا بطور متغیر ابری و مدتی صاف خواهد بود.
default
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
attention code
حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
defaulted
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
doctrinaire
کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
i/o
فضای ذخیره سازی موقت داده که به عنوان خروجی یا ورودی استفاده خواهد شد
hacker
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hackers
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
to keep somebody in suspense
<idiom>
کسی را در حالت هراس گذاشتن
[چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]
He is trying to run before he has learned do walk.
<proverb>
او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
This door will not last (long)on its hinges .
<proverb>
این در به این پاشنه نمى ماند .
parameter
نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
parameters
نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
background
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
NOT function
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
backgrounds
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
decisions
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decision
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
default
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
devices
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
special bastard
هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
device
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
Marxists
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
requests
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
request
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requested
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requesting
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
previews
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
preview
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
conjunction
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
shift
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shifts
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shifted
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
dediction of way
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com