Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
It is yours for keeps .
این برای همیشه پیش خودت باشد
Other Matches
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
danger warning level
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
It is for yours for keeps .
پیش خودت بماند ( مال خودت )
once and for all
<idiom>
برای همیشه
aeon
برای همیشه
foreverness
برای همیشه
forever
برای همیشه
infinite time
برای همیشه
ay
برای همیشه
ad infinitum
برای همیشه
for good
برای همیشه
sinedie
برای همیشه
evermore
برای همیشه
forever and a day
<idiom>
برای همیشه
immortality
برای همیشه
perpetuity
برای همیشه
forever
برای همیشه
eternity
برای همیشه
eternality
برای همیشه
sempiternity
برای همیشه
adinfinitum
برای همیشه
for keeps
<idiom>
تا ابد ،برای همیشه
for good
<idiom>
برای همیشه ،پایدار
abjure
برای همیشه ترک گفتن
abjured
برای همیشه ترک گفتن
abjuring
برای همیشه ترک گفتن
abjures
برای همیشه ترک گفتن
temporarily
برای زمان مشخص یا نه همیشه
She is always making trouble for her friends.
همیشه برای دوستانش درد سر بوده
on tap
<adj.>
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
to always find something to gripe about
همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
permanently
انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people.
کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
tout temps prist
تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
offensive weapon
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
evergreen
همیشه سبز همیشه بهار
evergreens
همیشه سبز همیشه بهار
everblooming
همیشه بهار همیشه شکوفا
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
How can you ask?
این باید واضح باشد برای تو
to have stood the test of time
برای مدت زیاد دوام آورده باشد
emptiest
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
grilse
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
pestiferously
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
empties
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptied
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptier
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
convoys
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
limit state of failure
حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
convoy
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
liberty civil
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
unilateral contract
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
psychological moment
موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
analysis
بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
middleware
نرم افزار سیستم که برای کاربر خاص طراحی شده باشد
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
to suggest it is appropriate to do so
[matter]
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد
[چیزی ]
adc
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
mediums
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
hangers
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
medium
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
multisync monitor
صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
estoppel
اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
cards
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
MIDI setup map
فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
tactile
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
thyself
خودت
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
record
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
transylvania
فرش ترانسیلوانیا
[ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
pooler
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
hen and chickens
همیشه بهار همیشه بهار باغی
It's your own fault.
تقصیر خودت است.
Don't be ridiculous!
خودت را مسخره نکن!
Dont be sI'lly .
خودت را لوس نکن
Take care of yourself!
مواظب خودت باش !
data interchange format
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
machine address
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
verbal note
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
Why did you give away your business patern ?
چرا شریک خودت را لو دادی ؟
Don't act like you were clueless!
خودت را به کوچه علی چپ نزن!
Roll the blanket round yourself.
پتو رابدور خودت بپیچ
Watch your health!
مواظب سلامتی خودت باش!
I dare you tell her yourself .
اگر مردی خودت به او بگو؟
You yourself said so.
تو خودت این حرف رازدی
mind your own business
درفکر کار خودت باش
text
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
texts
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
snd
مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
insinuative smile
لبخندی که برای خود شیرینی یا خود جا کنی باشد
It wI'll be a feather in your cap .
هر گلی بزنی بسر خودت زدی
So dont try to device yourself .
سعی نکن خودت را گول بزنی
Dont let yourself get into bad habits.
به چیز های بد خودت راعادت نده
Pick on someone your own size.
برو با هم قدهای خودت طرف بشو
Get a move on!
خودت را تکان بده!
[اصطلاح روزمره]
It is your concern and yours alone. It is entirely up to you.
خودت می دانی وخودت ( خوددانی وخود )
I dare you to tell him yourself .
اگر راست میگه خودت به اوبگه
Dont let on that you know.
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
Please oblige us by your presence .
با تشریف فرمایی خودت بر مامنت بگذارید
You asked for it. You had it coming.
حقت بود ( خودت تقصیر داشتی )
graphics
تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
style sheet
الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
You yourself suggested it , didt you ?
مگر خودت نبودی که این پیشنهاد رادادی ؟
Dont sidetrack the issue.
خودت را به کوچه علی چپ نزن ( وانمود به ندانستن )
You are going to gain weight. if you let yourself go.
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
Watch yourself up on the roof.
مواظب خودت روی پشت بام باش.
You are roasting yourself in front of the fire .
خودت را جلوی آتش که داری کباب می کنی
It is for your own ears.
پیش خودت بماند ( بکسی چیزی نگه )
MMI
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
documenting
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
documented
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
markers
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper !
آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
Bye and take care of yourself!
[leaving phrase]
خداحافظ و مواظب خودت باش!
[عبارت هنگام ترک ]
rob the cradle
<idiom>
دوست شدن یا ازدواج با کسی که از خودت جوانتر است
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
bilinear filtering
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
document
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
documented
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
quamdiu bene se gesserit
تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
inputted
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
deletion
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
for ever and aday
همیشه
ever-
همیشه
sempre
همیشه
for evermore
همیشه
at all times
همیشه
ever
همیشه
eer
همیشه
incessantly
همیشه
ayŠaye
همیشه
at any time
<adv.>
همیشه
frequenter
همیشه رو
always
همیشه
anytime
<adv.>
همیشه
any time
<adv.>
همیشه
at all hours
<adv.>
همیشه
everywhen
همیشه
alway
همیشه
ay
همیشه
year in year out
همیشه
evermore
همیشه
prima facie evidence
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
immortally
تا جاودان همیشه
permafrost
همیشه یخبسته
marigold
گل همیشه بهار
amaranth
همیشه بهار
stills
راکد همیشه
stillest
راکد همیشه
stiller
راکد همیشه
dead load
همیشه بار
marigolds
گل همیشه بهار
still
راکد همیشه
love lies bleeding
گل همیشه بهار
as usual
مانند همیشه
on tap
<adj.>
همیشه در دسترس
as ever
مانند همیشه
calendula
گل همیشه بهار
insenescible
همیشه جوان
tipples
همیشه نوشیدن
tippling
همیشه نوشیدن
tippled
همیشه نوشیدن
residents
که همیشه درکامپیوتراست
tipple
همیشه نوشیدن
resident
که همیشه درکامپیوتراست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com