Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 91 (9 milliseconds)
English	Persian
This is smaller than that.	این کوچکتر از آن است.
Search result with all words
slice	ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices	ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
backbone	شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند
backbone	مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbone	گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند
backbones	شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند
backbones	مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbones	گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند
enhance	حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhanced	حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhances	حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhancing	حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
decimal	نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
decimals	نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
partition	فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
partition	تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions	فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
partitions	تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
digit	نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digits	نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
perspective	ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند
perspectives	ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند
assemble	قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembled	قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembles	قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
blow up	تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up	تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups	تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
borrow	عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrowed	عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrows	عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
beneath	روی خاک کوچکتر
less	اصغر کوچکتر
chaining	اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
lesser	کوچکتر
bureau	ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus	ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
mat	مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
mats	مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
clip	انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clipped	انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clippings	انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clips	انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
compress	فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compresses	فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compressing	فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
surrender	الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrendered	الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrenders	الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
wildcat	فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه
wildcats	فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه
priories	دیر یا خانقاه کوچکتر ازصومعه
priory	دیر یا خانقاه کوچکتر ازصومعه
thread	برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
threads	برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
undersized	کوچکتر از معمول
undersized	کوچکتر ازاندازه معمولی
segment	تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
segments	تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
minor	کوچکتر
bar pattern	ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
break bulk point	نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
campus network	شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
child window	پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
composite circuit	مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
fractional T	روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
in miniature	بمقیاس کوچکتر
inferior figures	حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
inferior planet	سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
lessin size	کوچکتر
microcopy	رونوشت خیلی کوچکتر از اصل
micronucleus	یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
minor diameter	قطر کوچکتر قطر اقصر
much less	کوچکتر
neath or neath	کوچکتر از
processor	ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
runoff coefficient	ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
subsystem	بخش کوچکتر سیستم بزرگ
the lesser bear	خرس کوچکتر
transphasor	ترانزیستور نوری که از کریستال ساخته شده است که قادر به تنظیم اشعه اصلی نور طبق سیگنال ورودی کوچکتر است
wafer scale integration	یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
compartmentalised	به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalises	به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalising	به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalize	به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalized	به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizes	به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizing	به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
cradle-snatcher	ایجادرابطهجنسیبا فرد کوچکتر
take in <idiom>	کوچکتر کردن
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com