English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
punishment book ایین نامه انضباطی
Other Matches
codes of practice ایین نامه
ordinance ایین نامه
bye-laws ایین نامه
by-laws ایین نامه
manual ایین نامه
bye-law ایین نامه
by-law ایین نامه
regulation ایین نامه
code of practice ایین نامه
ordinances ایین نامه
bylaw ایین نامه
byelaw ایین نامه
bylaws ایین نامه
by low ایین نامه
draft regulation طرح ایین نامه
executive by law ایین نامه اجرایی
by law طبق ایین نامه
bylaws ایین نامه ومقررات داخلی
safety regulations ایین نامه جلوگیری از خطر
supply catalog ایین نامه تدارکاتی یا امادی
lawgiver واضع ایین نامه شارع
misbehavior بی انضباطی
indiscipline بی انضباطی
indicipline بی انضباطی
martinets انضباطی
martinet انضباطی
disciplinary انضباطی
nunjudicial punishment تنبیه انضباطی
disciplinary تنبیه انضباطی
disciplinary segregation زندان انضباطی
disciplinary punishment مجازات انضباطی
disciplinary action تنبیه انضباطی
disciplinary barracks زندان انضباطی
disciplinary punishment کیفر انضباطی
disciplinary regulation مقررات انضباطی
disciplinal نظم دهنده انضباطی
disciplinarians نظم دهنده انضباطی
disciplinary نظم دهنده انضباطی
disciplinarian نظم دهنده انضباطی
discipline and adjustment board هیئت تدوین مقررات انضباطی
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
ordinances ایین
ordinance ایین
religions ایین
religion ایین
doctrine ایین
doctrines ایین
observandum ایین
celebrate ایین
celebrating ایین
ethic ایین
ceremony ایین
celebrates ایین
ceremonies ایین
they act after their kind به ایین
ordinace ایین
etiquette ایین معاشرت
parseeism ایین زرتشتی
to unveil a statue ایین گشایش
functioned ایین رسمی
function ایین رسمی
cults ایین دینی
cult ایین دینی
methods ایین شیوه
method ایین شیوه
zoroastrianism ایین زرتشت
ritual ایین پرستش
Hinduism ایین هندو
Buddhism ایین بودا
pythogoreanism ایین فیثاغورث
codes of practice ایین کار
code of practice ایین کار
shintoism ایین شینتو
liturgy ایین نماز
prosodiacal ایین عروضی
liturgies ایین نماز
interment ایین تدفین
voodooism ایین وودو
Judaism ایین یهود
doctrinaire ایین گرای
procedure ایین دادرسی
control of access ایین ورودی ها
agnosticism ایین لاادری
kantianism ایین کانت
apostasy ترک ایین
jacobinism ایین جاکوبین ها
stoicism ایین رواقی
ceremonially رسمابا ایین
orthodox درست ایین
functions ایین رسمی
heathenism ایین کفار
Taoism ایین تائو
epicurianism ایین اپیکور
magianism ایین مجوس
nuptial ceremonies ایین عروسی
christianism ایین مسیحیت
brahmanism ایین برهمنی
prosodial ایین عروضی
monumentally به ایین یادگاری
brahminism ایین برهمایی
monkery ایین رهبانیت
monism ایین وحدت
sacraments ایین دینی
sacrament ایین دینی
housel ایین عشاء ربانی
pacifism ایین احتراز ازجنگ
hermeneutic ایین تفسیرکتاب مقدس
rules for forming plurals ایین جمع بندی
exequies ایین خاک سپاری
he has no manners ایین معاشرت نمیداند
shrift ایین توبه وبخشش
supply manuals ایین نامههای تدارکاتی
Protestantism اصول ایین پروتستانت
funreal rites ایین تشییع جنازه
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
burial service ایین بخاک سپاری
liturgiology دانش ایین نمازliturgist
code of procedure قانون ایین دادرسی
phallic cuit ایین قضیب پرستی
conventionalization توافق با ایین و رسوم
obsequies ایین تشیع جنازه
liturgist عالم در ایین نماز
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
ritually برحسب ایین وشعائر
civil procedure ایین دادرسی مدنی
pantheism ایین وحدت وجود
pacificism ایین احتراز ازجنگ
conventional مرسوم مطابق ایین وقاعده
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
Holy Communion ایین عشای ربانی مسیحیان
innovates ایین تازهای ابتکار کردن
conventionality مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
oratorically ادیبانه از روی ایین سخنرانی
ungrammatical مخالف ایین دستور نادرست
criminal proceedure code قانون ایین دادرسی کیفری
solemnity ایین تشریفات مراسم سنگین
innovated ایین تازهای ابتکار کردن
innovating ایین تازهای ابتکار کردن
innovate ایین تازهای ابتکار کردن
baptism ایین غسل تعمید و نامگذاری
baptisms ایین غسل تعمید و نامگذاری
send-off ایین بدرود ودعای خیر
send off ایین بدرود ودعای خیر
funerals وابسته به ایین تشییع جنازه
initiatory دخولی وابسته به ایین دخول
funeral وابسته به ایین تشییع جنازه
indecorum عدم رعایت ایین معاشرت
heraldry ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
in my f. به ایین سوگند خدامی داند
hermeneutics علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
hardshell سخت در رعایت ایین دینی
puritanism ایین پاک دینان مسیحخی
punctilio نکته دقیق در ایین رفتار
maundy ایین شستن پای بی نوایان
grammatically مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
moral philosophy اصول اخلاق ایین رفتار
send-offs ایین بدرود ودعای خیر
orientalize شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
communion ایین عشاء ربانی صمیمیت وهمدلی
grammaticize به ایین دستوردراوردن صرف ونحوی کردن
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
accentuation بکار بردن ایین تکیه صدا
disciplinary control board کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
initiatory rites ایین دخول کسی در انجمنی بادستور ویژه
conventionally برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
formalization انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
palingenesis تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
they gave him a fine sendoff ایین بدرود راباوی بجااوردندبرایش دعای خیرکردند
obsequial وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
pontifically چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
ceremonialist کسیکه پای بند رعایت ایین وتشریفات است
free love عشق ورزی ومجامعت بدون مراعات ایین ازدواج
month's mind ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
mumpsimus ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
lavabo ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
maniple بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
gremial پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
voodooism ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
manifests نامه
carrier نامه بر
carriers نامه بر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com