Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
nonetheless
بااین وجود
Other Matches
neevertheless
بااین وصف معهذا
I must make do with this low salary. I must somehow manage on this low salary.
بااین حقوق کم باید بسازم
warm boot
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
entity
وجود
presence
وجود
entities
وجود
personality
وجود
personalities
وجود
existences
وجود
existence
وجود
despite
با وجود
in spite
با وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding .
با وجود
individuation
وجود
neer do well or well
پی وجود
being
وجود
viruses
وجود دارد
system
اصول وجود
individuality
وجود فردی
virus
وجود دارد
quality
وجود خصوصیت
regardless
با وجود علیرغم
universe
عالم وجود
qualities
وجود خصوصیت
systems
اصول وجود
exist
وجود داشتن
d. constitution
وجود نازک
begetter
وجود اور
none the less
با وجود این
pantheist
معتقدبوحدت وجود
pre existence
تقدم وجود
preexistence
تقدم وجود
self assertiveness
ابراز وجود
drink hail
گوارای وجود
in spite of that
با وجود این
Despite the fact that…
با وجود اینکه
essence
وجود ماهیت
from the bottom of one's heart
<idiom>
از اعماق وجود
exists
وجود داشتن
existed
وجود داشتن
d. of constitution
نازکی وجود
fact
وجود مسلم
facts
وجود مسلم
realities
اصالت وجود
reality
اصالت وجود
non ego
غیر وجود
to be there
وجود داشتن
persons
وجود ذات
person
وجود ذات
be
وجود داشتن
body and soul
<idiom>
با تمام وجود
hemoglobinuria
وجود هموگلوبین درادرار
animalization
وجود مواد حیوانی
know nothing
منکر وجود خدا
cosmologies
نظام عالم وجود
numen
وجود الهی خدا
neer do well or well
ادم بی وجود یا بی خاصیت
preexist
قبلا وجود داشتن
oxaluria
وجود جوهر ترشک
preexistent
دارای تقدم در وجود
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
hematuria
وجود خون در ادرار
cosmos
نظام عالم وجود
for all that
با وجود همه اینها
pantheism
ایین وحدت وجود
nevertheless
با این وجود علیرغم
hydrometeor
وجود بخاراب در هوا
atheism
انکار وجود خدا
objectives
دارای وجود خارجی
cosmology
نظام عالم وجود
in the face of such odds
با وجود این تفاوت
and there an end.
و پایان وجود دارد.
begetting
سبب وجود شدن
begets
سبب وجود شدن
beget
سبب وجود شدن
objective
دارای وجود خارجی
converged
تقارب خطوط وجود تشابه
water exists in three phases
اب درسه نمود وجود دارد
phosphaturia
وجود فوسفات زیاد در پیشاب
give someone a good run for her money
<idiom>
رقابت شدید به وجود آوردن
Is there a television?
آیا تلویزیون وجود دارد؟
Is there drinking water?
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
trichotomy
تقسیم وجود انسان به سه قسمت
warehouse refusal
اعلام عدم وجود درانبار
There is a mountain of difficulties .
کوهی از مشکلات وجود دارد
She was a fine woman ( person ) .
وجود بسیار نازنینی بود
I love her with my whole being .
با تمام وجود دوستش دارم
groove
[فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
put one's foot down
<idiom>
با تمام وجود اعتراض کردن
Is there electricity?
آیا برق وجود دارد؟
fetched
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
pantheism
همه خدایی وحدت وجود
react
تغییر به علت وجود یک ماده
fetches
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
reacted
تغییر به علت وجود یک ماده
reacting
تغییر به علت وجود یک ماده
cosmogonic
وابسته به خلقت عالم وجود
fetch
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
converging
تقارب خطوط وجود تشابه
converges
تقارب خطوط وجود تشابه
reacts
تغییر به علت وجود یک ماده
converge
تقارب خطوط وجود تشابه
agnostic
عرفای منکر وجود خدا
agnostics
عرفای منکر وجود خدا
radiological survey
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
albinism
عدم وجود رنگ دانه در بدن
There's an exception to every rule.
برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
unitarianism
وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
To put ones heart and soul into a job .
باتمام وجود کاری را انجام دادن
There is no such number.
همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
syupersubstantial
مافق وجود یا جوهر مادی روحی
substantialize
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
There's no reason for concern.
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
objectiveness
با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
There is nothing to worry about.
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
factionalism
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
logos
اصل یا منشاء عقل عالم وجود
in nature
همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
Is there air conditioning?
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
lactosuria
وجود ماده قندی شیر درپیشاب
homogamy
وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
Is there heating?
آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
to not be
[any]
the wiser
<idiom>
ملتفت نشدن
[با وجود نشانه ها و توضیحات]
cosmologist
دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
androgyny
وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
Such a thing does not exist at all .
چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
You are needed . They need you .
وجود شما مورد نیاز است
There are not many amusements in this town.
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
There's no danger of that happening again.
خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
Where theres will theres a way .
<proverb>
تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
transients
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
resident
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
There is no reason to do something
دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
Racial prejudice prevails in some countries.
دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
xanthoma
وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
residents
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transient
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
She loves him in spite lf sll his faults .
با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
Ah, what the heck!
اه مهم نیست!
[اه با وجود این کار را میکنم!]
However hard he tried ...
با این وجود که او
[مرد]
سخت تلاش کرد ...
There is one physician for every 260 inhabitants.
برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
anthropopathism
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
dualism
وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
Inquietude
حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
cosmogony
خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
reticle
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
windage
تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
addressing
دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
The chances of a soloution are bleak.
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
There are ine milion book (volumes)in this library.
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
deque
یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
There is more to it than meets the eye.
ارزش
[و یا حقایق]
پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
non striker
توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
Trinity
سه گانگی
[معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد]
[تثلیث]
crevice corrosion
خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
main
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
standard
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
There is no pleasure without pain .
<proverb>
هیچ کامیابى و لذتى بدون درد ورنج وجود ندارد .
I don't think there's any question about it.
من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
notations
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
notation
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
move of pattern
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
standards
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
double coincidence of wants
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
windage
تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
Berlin
کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
Where the carcass is there the ravens will collect together.
<proverb>
هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
escarpments
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
natural rate hypothesis
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
It is all over between them . They are thru with each other .
بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
escarpment
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
Dialer
امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند
There are many difference between Persian and English .
بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
spoon
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
divided landing gear
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
to reinvent the wheel
<idiom>
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
selected
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selects
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
spoons
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
outputs
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
select
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
output
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
declarations
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declaration
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
Pronoia
واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
resident
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
microsoft word
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
western european union
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
declarative statement
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
residents
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
vaccine
امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
DX
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
vaccines
امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com