Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
hi fi	بابهترین درجه ملیمت ونرمی
Other Matches
meekness	خونسردی ونرمی
He has a glib(persuasive)tongue.	زبان چرب ونرمی دارد
sauntered	در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter	در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunters	در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntering	در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
second class	درجه 2
rates	درجه
second rate	درجه دو
top	درجه یک
grades	درجه
scalage	درجه
run of the mine	بی درجه
copacetic	درجه یک
copesetic	درجه یک
first class	درجه یک
echelon	درجه
echelons	درجه
gauge	درجه
gauged	درجه
gauges	درجه
first string	درجه یک
clinical thermometer	درجه
elevations	درجه
grade	درجه
classy	درجه یک
nobby	درجه یک
low grade	کم درجه
kyu	درجه
marks	درجه
gauge=gage	درجه
gauge glass	درجه اب
gage=gauge	درجه
gage	درجه
elevation	درجه
chinical t.	درجه
mark	درجه
rate	درجه
second-rate	درجه دو
rank	درجه
degrees	درجه
third-rate	درجه سه
ranked	درجه
third rate	درجه سه
proportions	درجه
proportion	درجه
degree	درجه
scale	درجه
just as well <adv.>	به یک درجه
equally <adv.>	به یک درجه
ranks	درجه
high-class	درجه یک
pitches	درجه
top hole	درجه یک
tophole	درجه یک
top-notch	درجه یک
slap-up	درجه یک
number one	درجه یک
topnotch	درجه یک
title	درجه
titles	درجه
aquastat	درجه
lengths	درجه
length	درجه
second class	درجه دو
pitch	درجه
ninths	درنهمین درجه
d.p	درجه بسپارش
dan	درجه درکاراته
degree of polymerization	درجه بسپارش
honorary	درجه افتخاری
cope flask	درجه روئی
doctorate	درجه دکتری
consistence	درجه غلظت
confidence level	درجه اطمینان
calibration	درجه بندی
grading	درجه بندی
degree of centralization	درجه تمرکز
degree of dissociation	درجه تفکیک
degree of curve	درجه انحناء
degree of crystalinity	درجه بلورینگی
degree of compaction	درجه تراکم
whither	بکدام درجه
degree of freedom	درجه ازادی
degree of advancement	درجه پیشرفت
graduation	درجه بندی
berate	خلع درجه
berated	خلع درجه
berates	خلع درجه
berating	خلع درجه
pinnacles	منتهی درجه
ninth	درنهمین درجه
doctorates	درجه دکتری
stair	مرتبه درجه
water hardness	درجه سختی آب
baccalaureate	درجه باشلیه
anti knock property	درجه اکتان
angle of elevation	زاویه درجه
advancement in rating	ارتقاء درجه
adjusted elevation	درجه تنظیمی
adjustability	درجه انطباق
quantum	درجه میزان
clump	درجه سردوشی
pinnacle	منتهی درجه
largely	تا درجه زیادی
puny	درجه پست
graduation	درجه گرفتن
supremely	با علی درجه
fluidity	درجه سفتی
clumped	درجه سردوشی
clumps	درجه سردوشی
baccslavreate	درجه شوالیه
bar sight	شکاف درجه
shade	درجه رنگ
centigrade degree	درجه صدبخشی
high grade	درجه اعلی
battle sight	درجه جنگی
shades	درجه رنگ
brick layer	بنای درجه دو
shadings	درجه رنگ
comparative	درجه تفضیلی
baume degree	درجه بومه
comparatives	درجه تفضیلی
battle sight	شکاف درجه
consistency	درجه غلظت
bar sight	ستون درجه
clumping	درجه سردوشی
strain hardness	سختی درجه
tip top	بالاترین درجه
tiptop	بالاترین درجه
tiptop	درجه اعلی
to take one's d.	درجه گرفتن
trial elevation	درجه ازمایشی
viscosity	درجه غلیظی
void ratio	درجه تخلخل
head over heels <idiom>	منتهای درجه
hold a candle to <idiom>	درهمان درجه
economy class	درجه توریستی
standard class	درجه استاندارد
thirty degree cut	برش 03 درجه
velocity	درجه تندی
summated ratings	مجموع درجه ها
superlatively	در درجه عالی
supply sergeant	درجه دارتدارکات
t. far	تا این درجه
tenth rate	درجه دهم
tertiary alcohol	الکل 3 درجه
tertiary amine	امین 3 درجه
tertiary carbon	کربن 3 درجه
tertiary hydrogen	هیدروژن 3 درجه
the positive d.	درجه مطلق
third class road	جاده درجه سه
third degree of readiness	امادگی درجه سه
third rater	درجه سوم
coarse wool	پشم درجه دو
scaling	درجه بندی
white wool	پشم درجه یک
alacrity [speed]	درجه تندی
celerity	درجه تندی
easiness [quickness]	درجه تندی
fleetness	درجه تندی
nippiness	درجه تندی
promptitude	درجه تندی
promptness	درجه تندی
quickness	درجه تندی
rapidity	درجه تندی
rapidness	درجه تندی
speediness	درجه تندی
speed of action	درجه تندی
which grade are you in?	که درجه شما را در؟
swiftness	درجه تندی
degree of precision	درجه دقت
first rate	نخستین درجه
first water	درجه اول
fuel grade	درجه سوخت
quarternary canal	کانال درجه 4
gaduate	درجه دار
gradational	به ترتیب درجه
grade of channel	درجه کانال
graduator	درجه گذار
high grade product	محصول درجه یک
honor	درجه نشان
in the highest d.	به منتها درجه
to the utmost	به منتها درجه
kelvin degree	درجه کلوین
first rate	درجه اول
first class brick	اجر درجه یک
degree of relationship	درجه خویشاوندی
degree of saturation	درجه اشباع

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com