Dictiornary-Farsi | باتور محکم بسته شده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
straitlaced	باتور محکم بسته شده
straightlaced	باتور محکم بسته شده


Other Matches

lockfast	محکم بسته
taut	محکم بسته شده
stringent	محکم بسته شده
stringently	محکم بسته شده
To do a package up good and tight .	بسته ایی را محکم بستن
kraft	کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
tagboard	مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
to veil oneself	باتور
trawl	باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawling	باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawls	باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawled	باتور کیسهای ماهی گرفتن
brace	بابست محکم کردن محکم بستن
braced	بابست محکم کردن محکم بستن
packets	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window	پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet	بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items	مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
consolidated	محکم
definite <adj.>	محکم
undeviating <adj.>	محکم
pucka	محکم
stables	محکم
decisive	محکم
tightly-	محکم
stable	محکم
toughest	محکم
secure	محکم
deep-set	محکم
kill	محکم
kills	محکم
four-square	محکم
taut	محکم
sturdy	محکم
sturdiest	محکم
sturdier	محکم
tough	محکم
tougher	محکم
i have a secure grasp of it	محکم
secures	محکم
tightly	محکم
pukka	محکم
steadiest	محکم
steadied	محکم
to hold fast	محکم
rigid	محکم
steadies	محکم
chock	محکم
adamantine	محکم
tightest	محکم
steady	محکم
steadying	محکم
buffs	محکم
buff	محکم
tight	محکم
tighter	محکم
definite	محکم
solids	محکم
frozen	محکم
tenacious	محکم
unswerving <adj.>	محکم
foursquare	محکم
well set	محکم
tight coupling	محکم
solid	محکم
tiers	محکم کننده
tier	محکم کننده
gripe	محکم گرفتن
clutching	محکم گرفتن
catch hold of	محکم نگاهداشتن
clutched	محکم گرفتن
anchor	محکم شدن
anchoring	محکم شدن
tower of strength <idiom>	پشتیبانی محکم
hang on to <idiom>	محکم گرفتن
chock	محکم کردن
anchors	محکم شدن
A firm voice .	صدای محکم
griped	محکم گرفتن
clamps	محکم کردن
clamping	محکم کردن
consolidant	محکم کننده
crashing shot	شوت محکم
clamped	محکم کردن
clamp	محکم کردن
sealed	محکم چسبیده
take up <idiom>	محکم کردن
clutches	محکم گرفتن
whacks	محکم زدن
fastened	محکم کردن
fasten	محکم کردن
hammers	شوت محکم
tightening	محکم کردن
hammered	شوت محکم
hammer	شوت محکم
lammed	محکم زدن
cinch	محکم بستن
clips	محکم گرفتن
clippings	محکم گرفتن
clipped	محکم گرفتن
fastens	محکم کردن
whack	محکم زدن
tightens	محکم کردن
tightened	محکم کردن
tighten	محکم کردن
strengthen	محکم کردن
strengthened	محکم کردن
strengthens	محکم کردن
stability	محکم بودن
crimping	محکم کردن
reinforces	محکم کردن
reinforce	محکم کردن
clip	محکم گرفتن
tenaciously	بطور محکم
stake	محکم کردن
grips	محکم گرفتن
gripping	محکم گرفتن
gripped	محکم گرفتن
grip	محکم گرفتن
staked	محکم کردن
stakes	محکم کردن
latch	محکم نگاهداشتن
latches	محکم نگاهداشتن
substantial	مهم محکم
wharves	محکم مهارکردن
wharfs	محکم مهارکردن
strictest	نص صریح محکم
stricter	نص صریح محکم
strict	نص صریح محکم
bedding	محکم سازی
belt	ضربه محکم
firmly	بطور محکم
pommels	محکم زدن
pommel	محکم زدن
belted	ضربه محکم
belts	ضربه محکم
wharf	محکم مهارکردن
clutch	محکم گرفتن
lift van	صندوقچه محکم
rigid	سفت و محکم
lock	محکم نگهداشتن
tasten	محکم شدن
locks	محکم نگهداشتن
firms	استوار محکم
fudo dachi	محکم ایستادن
firmest	استوار محکم
firmer	استوار محکم
firm	استوار محکم
clinch	محکم کردن
strongest	محکم سخت
stronger	محکم سخت
clinches	محکم کردن
strong	محکم سخت
seal	محکم چسباندن
clinching	محکم کردن
seals	محکم چسباندن
conviction	عقیده محکم
convictions	عقیده محکم
tee off	ضربه محکم
brace	محکم کردن
braced	محکم کردن
make tight	محکم کردن
kill shot	ضربه محکم
consolidating	محکم کردن
rivet	محکم کردن
riveted	محکم کردن
consolidates	محکم کردن
consolidate	محکم کردن
the ice is treach erous	یخ محکم نیست
riveting	محکم کردن
to catch hold of	محکم گرفتن
rivets	محکم کردن
i have a secure grasp of it	محکم دارمش
hard soil	رویه محکم
spoke	محکم کردن
spokes	محکم کردن
to make fast	محکم کردن
secure	محکم نگهداشتن
steel	محکم استوار
steeled	محکم استوار
houses	محکم کردن
rigidify	محکم کردن
steels	محکم استوار
set taut	محکم کردن
steeling	محکم استوار
slam dunk	گل ابشاری محکم
it is secure	محکم است
to stand fast	محکم ایستادن
housed	محکم کردن
house	محکم کردن
seal up	محکم بستن
to seal up	محکم بستن
yerk	محکم بستن
mounts	محکم کردن
fixable	محکم کردنی
mount	محکم کردن
to make good	محکم کردن