English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
English Persian
headlong بادست پاچگی تند
Other Matches
embarrassment دست پاچگی
bafflement دست پاچگی
confusion دست پاچگی
helter-skelter دست پاچگی
disconcertment دست پاچگی
hurriedness دست پاچگی
disconcertion دست پاچگی
precipitateness دست پاچگی
twitteration دست پاچگی
precipitance دست پاچگی
hastiness دست پاچگی
excitement دست پاچگی
helter-skelters دست پاچگی
abashedly بطور دست پاچگی
hurriedly از روی دست پاچگی
fluster سراسیمگی دست پاچگی
flustered سراسیمگی دست پاچگی
flustering سراسیمگی دست پاچگی
abashment دست پاچگی خجالت
boo boo دست پاچگی اشتباه
flusters سراسیمگی دست پاچگی
flustration اشفتگی دست پاچگی
hastiness دست پاچگی شتاب زدگی
scurried حرکت ازروی دست پاچگی
scurries حرکت ازروی دست پاچگی
scurry حرکت ازروی دست پاچگی
scurrying حرکت ازروی دست پاچگی
handle احساس بادست
freehand بادست باز
handwrite بادست نوشتن
handles احساس بادست
hand play شوخی بادست
handwork بادست انجام شده
manipulate بادست عمل کردن
manipulated بادست عمل کردن
manipulatory بادست درست شده
manipulates بادست عمل کردن
clambers بادست وپا بالارفتن
scrambling بادست وپا بالارفتن
scrambles بادست وپا بالارفتن
handier بادست انجام شده
handiest بادست انجام شده
handy بادست انجام شده
scrambled بادست وپا بالارفتن
paddle بادست نوازش کردن
paddled بادست نوازش کردن
scramble بادست وپا بالارفتن
paddles بادست نوازش کردن
paddling بادست نوازش کردن
clamber بادست وپا بالارفتن
clambered بادست وپا بالارفتن
clambering بادست وپا بالارفتن
gesticulatory متضمن اشارات وحرکات بادست وسر
kwon ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
backdrop پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
backdrops پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
bongo یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
bongos یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
corporal oath سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
outside pass رد کردن چوب امدادی بادست چپ به دست راست یار
hand کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
handing کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
outside kick and front headlock گرفتن دست راست بادست چپ و چرخاندن ازروی پشت
louse up <idiom> دست پاچگی ،گیج کردن ،سردرگم کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com