Dictiornary-Farsi | باربرلنگرگاه بندر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 120 (6 milliseconds)

English	Persian
longshoreman	باربرلنگرگاه بندر
longshoremen	باربرلنگرگاه بندر


Other Matches

cabotage	کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
terminal port	بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
cabotage	کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
keelage	حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
harbored	بندر
wayside	بندر
harboring	بندر
harbors	بندر
harbourless	بی بندر
harbours	بندر
harbouring	بندر
harboured	بندر
harbour	بندر
cril	سد بندر
port	بندر
seaport	بندر
seaports	بندر
registered port	بندر مشخص
Yangon	بندر یانگون
main port	بندر اصلی
inner harbor	بندر داخلی
harbour master	متصدی بندر
Plymouth	بندر پلیموت
harbour master	رئیس بندر
harbour dues	حقوق بندر
harbor master	راهنمای بندر
harbor master	رئیس بندر
minor port	بندر کوچک
destination port	بندر مقصد
Tel Aviv	بندر تلآویو
Sydney	بندر سیدنی
secondary port	بندر فرعی
outer harbor	پیش بندر
on berth	در داخل بندر
naval port	بندر دریایی
malaga	بندر مالاگا
terminal port	بندر مقصد
treaty port	بندر پیمانی
port of embarkation	بندر عزیمت
way port	بندر سر راه
wharfmaster	رئیس بندر
port of destination	بندر مقصد
Abidjan	بندر ابیجان
Calcutta	بندر کلکته
port watch	نگهبان بندر
port of entry	بندر مقصد
Douala	بندر دوالا
aport	روبه بندر
aport	بسوی بندر
seaport	بندر دریایی
seaport	دریا بندر
seaports	بندر دریایی
seaports	دریا بندر
ports of call	بندر توقف
Bissau	بندر بیسائو
port of call	بندر توقف
port of call	بندر لنگراندازی
port	بندر ورودی
free ports	بندر ازاد
port	بندر گاه
jetty	اسکله بندر
bar	پیش بندر
bars	پیش بندر
free port	بندر ازاد
jetties	اسکله بندر
ports of call	بندر لنگراندازی
port watch	پست نگهبانی بندر
jetties	موج شکن بندر
put into port	وارد بندر شدن
embargoes	توقیف کشتی در بندر
Georgetown	بندر جرج تاون
George Town	بندر جرج تاون
embargo	توقیف کشتی در بندر
Cape Town	بندر کیپ تاون
captain of the port	افسر انتظامات بندر
ex quay	تحویل در بندر مقصد
lay day	روز معطلی در بندر
entry plan	طرح ورود به بندر
harbor control tower	برج مراقبت بندر
named port of destination	بندر مقصد مشخص
lay an embargo on	در بندر توقیف کردن
jetty	موج شکن بندر
cargo handling at port	جابجایی کالا در بندر
bender gestalt test	ازمون طرحهای بندر
harbourage	پهلو گرفتن در بندر
out port	بندر دور از مقصد
destination port	بندر تحویل کالا
cril	مانع دهانه بندر
water bailiffs	مامور تفتیش کشتیها در بندر
harbour master	مسئول بندر متصدی لنگرگاه
to lay one on a ship	کشتی را در بندر توقیف کردن
afloat support	لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
out bound	عازم بیرون رفتن از بندر
controlled port	بندر نظامی کنترل شده
fast cruise	ازمایش سریع ناو در بندر
Free pree (trade,port).	مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
named port of shipment	بندر مشخص برای حمل
clearance papers	اسناد خروج کشتی از بندر
roustabout	کارگر اسکله یا بندر گاه
portcall	زمان رسیدن وسایل به بندر
port of debarkation	بندر مقصد حمل کالا
convoy assembly port	بندر محل تجمع ستون موتوری
bender visual motor gestalt test	ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
convoy assembly port	بندر محل تجمع کاروان دریایی
visual bender motor gestalt test	ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
port of embarkation	بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
yhis port is not yet peopled	این بندر هنوز اباد نشده است
portcapacity	فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
sandbar	جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
free on quay	قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
prize of war	کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
portmark	علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
transients	پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transient	پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
captain a protest	افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
surcharges	هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge	هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
reference point	نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر