Dictiornary-Farsi | باربند فلزی مشبک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
luggage net	باربند فلزی مشبک


Other Matches

mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
perforated metal basket	سبد فلزی مشبک
gridiron	خطوط یا میلههای فلزی مشبک
netted veined	دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge	پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
ball bearings	چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing	چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter	پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
birdcage	چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages	چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
BNC connector	متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plate	: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates	: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
honeycomb	مشبک
retiform	مشبک
meshy	مشبک
grilled	مشبک
latticed	مشبک
cancellate	مشبک
netted	مشبک
cancellated	مشبک
reticular	مشبک
retculate	مشبک
cribriform	مشبک
flowing <adj.>	مشبک
gridded	مشبک
honeycombs	مشبک
interwove	مشبک کردن
meshwork	کارهای مشبک
interweaves	مشبک کردن
interweave	مشبک کردن
lattice	کار مشبک
mesh iron	اهن مشبک
grilles	پنجره مشبک
grille	پنجره مشبک
latticework	چیز مشبک
lattice tower	برج مشبک
lattice tower	دکل مشبک
lattice window	پنجره مشبک
lattices	تیر مشبک
reticulate	مشبک کردن
pierced woodwork	چوبکاری مشبک
perforated cover plates	صفحات مشبک
lattice grider	تیر مشبک
aperture mask	صفحه مشبک
perforated brick	اجر مشبک
shadow mask	صفحه مشبک
bar screen	ریچه مشبک
crates	صندوق مشبک
crate	صندوق مشبک
lattices	کار مشبک
lattice	تیر مشبک
lattice windows	پنجره مشبک
bar screen	دریچه مشبک
lattice suspension bridge	پل اویزشی مشبک
truss	تیر مشبک
checker brick	اجر مشبک
lattic-window	پنجره مشبک
sleeve brick	اجر مشبک
wire mesh	اهنبندی مشبک
checker chamber	اطاقک مشبک
interlace	مشبک کردن
air-bick	سفال مشبک
interweaving	مشبک کردن
Geometrical	مشبک کاری
honeycomb coil	پیچک مشبک
lattice woung coil	پیچک مشبک
trussed	تیر مشبک
trusses	تیر مشبک
lattice mast	دکل مشبک
fretwork specialist	مشبک کار
interknit	در هم مشبک کردن
trestle work	پایههای مشبک
truss bridge	پل با تیر مشبک
hollow brick	اجر مشبک
trussing	تیر مشبک
grillwork	پنجره مشبک سازی
Lantern ring	رینگ مشبک یا پنجره ای
drop-tracery	تزئینات مشبک کاری
Kentish tracery	مشبک کاری کنتی
net winged	دارای بال مشبک
lattic-bridge	تیر حمال مشبک
reticulate	شبکه کردن مشبک
expanded metal	ورق اهن مشبک
reticulum	بافت همبند و مشبک
chancel-rail	دیواره مشبک [کلیسا]
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
slotted casing	لوله جدار مشبک
lattice girder	تیر حمال مشبک
chancelor	جداره مشبک [کلیسا]
interlaced	درهم بافته مشبک
wracked	توری مشبک اشغال گیر
cellular metal floor raceway	سیم روی کف مشبک اطاق
laced column	ستون مشبک با بستهای چپ وراست
caul	نوعی روسری مشبک توری
rack	توری مشبک اشغال گیر
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
corner truss	تیر مشبک کنج دار
racks	توری مشبک اشغال گیر
wracks	توری مشبک اشغال گیر
racked	توری مشبک اشغال گیر
mesh	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshes	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshing	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding	[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
air-grating	[پنجره مشبک برای عبور هوا]
form-piece	[تکه های سنگ در مشبک کاری]
grillage	زمینه و طرح مشبک توری و غیره
screen pipe	لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
choir-rail	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
platelet	صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
bimetallic	دو فلزی
cladding	اب فلزی
metal rule	خط کش فلزی
metalloid	فلزی
metallic	فلزی
monometallism	یک فلزی
straps	تسمه فلزی
bimetalism	سیستم دو فلزی
strap	تسمه فلزی
buckles	تسمه فلزی
bimetallic wire	سیم دو فلزی
buckled	تسمه فلزی
buckle	تسمه فلزی
metals	فلزی کردن
metals	جسم فلزی
brummagem	مسکوک فلزی
shim	لایی فلزی
sheet piling	سپر فلزی
clasp	گره فلزی
all metal type tube	لامپ فلزی
metal type tube	لامپ فلزی
aneroid	جوسنج فلزی
aneroid barometer	جوسنج فلزی
metal industries	صنایع فلزی
clasped	گره فلزی
armature	میله فلزی
flitter	پولک فلزی
metal coat	روکش فلزی
metal	فلزی کردن
metal	جسم فلزی
strategic concentration by rail	نشرمسکوکات فلزی
sheet	ورق فلزی
cleat	تسمه فلزی
hollow ware	ادوات فلزی
cabled	طناب فلزی
cable	طناب فلزی
hard ware	فروف فلزی
elephant shelter	پناهگاه فلزی
sheets	ورق فلزی
metal rod	میله فلزی
thimble eye	چشمی فلزی
ribbons	نوار فلزی
lapping head	سمبه فلزی
ladder scaffold	داربست فلزی
tip staff	عصای سر فلزی
carcase	اسکلت فلزی
ribbon	نوار فلزی
truss bridge	پل اسکلت فلزی
try square	گونیای فلزی
wire mesh	شبکه فلزی
gratling	نرده فلزی
minted money	پول فلزی
galvanises	اب فلزی دادن
galvanised	اب فلزی دادن
pannikin	فنجان فلزی
protective plating	حفاظ فلزی
metallic packing	پوشش فلزی
metallic packing	لایی فلزی
metallic luster	جلای فلزی
metallic filament	افروزه فلزی
thimble	چشمی فلزی
metallic electrode	الکترود فلزی
metallic currency	پول فلزی
metallic paints	رنگهای فلزی
nonmetallic	غیر فلزی
cladding	روکش فلزی
galvanizes	اب فلزی دادن
galvanize	اب فلزی دادن
scaffold	داربست فلزی
scaffolds	داربست فلزی
locker	کابینت فلزی
lockers	کابینت فلزی
stave	نوار فلزی
non metallic	غیر فلزی
metallizo	فلزی کردن
galvanising	اب فلزی دادن
metallic soap	صابون فلزی
metallic conduction	رسانش فلزی
thimbles	چشمی فلزی
metal ware	ضرف فلزی
metal spraying	تزریق فلزی
clasps	گره فلزی
metal ware	آلات فلزی
marlinspike	پاروی فلزی
clasping	گره فلزی
metallic arc	قوس فلزی
metal ornament	پولک فلزی
metallic circuit	مدار فلزی