Dictiornary-Farsi | بارهای دستی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
door bundle	بارهای دستی


Other Matches

manual	دستور رزمی دستی سیستم دستی
one shot	یک بارهای
moving loads	بارهای متحرک
amphibious pack	بارهای اب خاکی
air cargo	بارهای محمول هوایی
floating rates	نرخهای بارهای دریایی
safe loads tables	جداول بارهای مجاز
unbalanced rolling masses	بارهای غلطان نامتعادل
cross loading	تقسیم بارهای هواپیما
block storing	انبار کردن بارهای قوال
backpack	کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
backpacks	کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
craft revolving fund	حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
nmos	مداری که ازجریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکندOS
n channel mos	مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
electrostatics	بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
direct loading	مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
craft reimbursable supply	اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
coulomb's law	نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
groupage	ادغام نمودن بارهای مختلف جهت حمل ترکیب در حمل
air delivery container	جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
bellows	دم دستی
left handedness	چپ دستی
single-handed	یک دستی
three handed	سه دستی
levorotation	چپ دستی
ready use	دم دستی
hand made	دستی
hand held	دستی
palmar	کف دستی
handy	دستی
handiest	دستی
portable	دستی
handmade	دستی
handier	دستی
manual	دستی
hand drill	مته دستی
hand mill	اسیاب دستی
hand molding	قالبریزی دستی
hand lade	پاتیل دستی
handhold	گیره دستی
hand molding shop	قالبریزی دستی
hand operated chuck	سه نظام دستی
string hand	دستی که زه را می کشد
hand organ	ارگ دستی
hand reamer	کوبه دستی
hand saw	اره دستی
hand vise	گیره دستی
hand torch	مشعل دستی
hand wheel	چرخ دستی
handbell	زنگ دستی
hand roller	غلطک دستی
hand receipt	رسید دستی
hand tool	ابزار دستی
hand held computer	کامپیوتر دستی
hand grenade	نارنجک دستی
hand power winch	جراثقال دستی
drawing hand	دستی که زه را می کشد
hand cable winch	جراثقال دستی
fly bill	اعلان دستی
hand brake	ترمز دستی
hand augger	مته دستی
fly sheet	اعلانات دستی
foozle	خام دستی
go devil	ارابه دستی
hand cart	ارابه دستی
hand cart	چرخ دستی
eye glass	عینک دستی
portable drill	مته دستی
fly bill	اگهی دستی
hand crane	بارانگیز دستی
hand crane	جرثقیل دستی
hand compaction	تراکم دستی
dug well	چاه دستی
dump barrow	حرخ دستی
hand compaction	توپرسازی دستی
end table	میزکوچک دم دستی
gaucherie	خام دستی
handlist	فهرست دستی
hang-gliding	گلایدر دستی
handbags	کیف دستی
handbag	کیف دستی
tommy gun	مسلسل دستی
tin snips	قیچی دستی
submachinegun	مسلسل دستی
staff gauge	اشل دستی
side board	میز دم دستی
right handedness	راست دستی
quern	اسیاب دستی
post hole auger	مته دستی
portable weir	سرریز دستی
stick shift	دندهی دستی
stick shifts	دندهی دستی
sub-machine gun	مسلسل دستی
hand knot	گره دستی
trial balloon <idiom>	یک دستی زدن
manual focusing knob	دکمهزوم دستی
egg beater	همزن دستی
sub-machine guns	تیربار دستی
sub-machine guns	مسلسل دستی
sub-machine gun	تیربار دستی
portable receiver	رادیوی دستی
portable instrument	سنجه دستی
hand lever	اهرم دستی
manual exchange	مرکز دستی
manual cutout	افتامات دستی
manual controller	نافم دستی
manual control	کنترل دستی
manual adjustment	تنطیم دستی
made ground	خاک دستی
long bow	کمان دستی
line hand	دستی که نخ را می کشد
light fingers	چابک دستی
handwork	دستی دستکاری
push cart	چرخ دستی
handwheel	چرخ دستی
manual input	ورودی دستی
manual labour	امضای دستی
paving beetle	تخماق دستی
nimble fingers	چابک دستی
nattiness	زبر دستی
mill file	سوهان دستی
manula shifting	اتصال دستی
manual skills	مهارتهای دستی
manual skill	مهارت دستی
manual ringing	زنگ دستی
manual pinion shift	استارت دستی
manual override	القای دستی
manual operation	عملیات دستی
manual operation	عمل دستی
handsaw	اره دستی
handcarts	ارابه دستی
pushcarts	ارابه دستی
sideboards	میز دم دستی
sideboard	میز دم دستی
gimlet	مته دستی
gimlets	مته دستی
gun	تلمبه دستی
guns	تلمبه دستی
caning	چوب دستی
canes	چوب دستی
caned	چوب دستی
concertina	ارغنون دستی
concertinaed	ارغنون دستی
cane	چوب دستی
concertinaing	ارغنون دستی
pushcart	ارابه دستی
Jim Crow	ریل خم کن دستی
handbook	کتاب دستی
handcarts	چرخ دستی
bungle	خام دستی
handcart	ارابه دستی
handicraft	هنر دستی
handicraft	کار دستی
bungled	خام دستی
bungles	خام دستی
bungling	خام دستی
clumsiness	خام دستی
inexperience	خام دستی
handicraft	صنعت دستی
handicraft	پیشه دستی
handbooks	کتاب دستی
handicrafts	صنایع دستی
handcart	چرخ دستی
concertinas	ارغنون دستی
attache case	کیف دستی
carpenter's clamp	پیچ دستی
manually	بصورت دستی
smacks	کف دستی زدن
bitstock	مته دستی
smacked	کف دستی زدن
cold link	پیوند دستی
close fistedness	خشک دستی
smack	کف دستی زدن
handbills	اگهی دستی
handbill	اگهی دستی
bull horn	بلندگوی دستی
crank handle	اهرم دستی
skill	چیره دستی
adeptly	زبر دستی
desk checking	بررسی دستی
adeptness	زبر دستی
alggardness	کند دستی
manual	کتاب دستی نظامنامه
commode	چارپایه زیرمستراح دستی
handicraft	صنعت دستی حرفه
manual lever control	کنترل اهرم دستی
javelin	نیزه دستی سبک
mahlstick	زیر دستی دستگیره
maulstick	زیر دستی دستگیره
arts and crafts	هنرهای تجسمی و دستی
winch	دسته درآسیاب دستی
manipular	وابسته بکارهای دستی
manipulatory	وابسته بکارهای دستی
portable electric tool	ابزار الکتریکی دستی
skill	استادی زبر دستی
commodes	چارپایه زیرمستراح دستی
paracaisson	گاری مهمات کش دستی
wheelbarrows	چرخ دستی فرقان
portable appliance	وسیله برقی دستی