English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
English Persian
truckage بارکشی با کامیون
Other Matches
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
transport بارکشی
transporting بارکشی
transportation بارکشی
transports بارکشی
portage بارکشی
transported بارکشی
freight note سندکرایه و بارکشی
hotshot بارکشی سریع
transportation بارکشی تبعید
railway freight بارکشی راه اهن
We move out on the 1st. ما یکم بارکشی می کنیم.
to move out [از منزل] بارکشی کردن
carryall truck کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
transport means وسیله بارکشی یاحمل ونقل
We've given notice that we're moving out of the apartment. ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
dray گاری کوتاه بی لبه چهارچرخه بارکشی
gantline رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
camion کامیون
vehicular کامیون
truckloads یک کامیون پر
truckload یک کامیون پر
cl کامیون پر
cl کامیون کامیون
road transport vehicle کامیون
truck vehicle کامیون
trucks کامیون
trucking کامیون
trucked کامیون
lorries کامیون
lorry کامیون
truck کامیون
truck loading سربار کامیون
truck trailer ترایلر کامیون
truckman راننده کامیون
truckload به اندازهی یک کامیون
truckloads به اندازهی یک کامیون
trucked کامیون بارکش
truck کامیون بارکش
wreckers کامیون اخراجات
trucking کامیون بارکش
vans کامیون سر بسته
high speed truck کامیون پردور
wrecker کامیون اخراجات
motortruck کامیون باری
dump truck کامیون کمپرسی
van کامیون سر بسته
small truck کامیون کوچک
truckers راننده کامیون
trucker راننده کامیون
teamster کامیون ران
carload یک بار کامیون
trucks کامیون بارکش
tow car کامیون جرثقیل دار
dump truck کامیون زباله بر شهرداری
fot تحویل روی کامیون
tow truck کامیون جرثقیل دار
stake truck کامیون نرده دار
cl برحسب بار هر کامیون
tonner کامیون دارای فرفیت معینی
Bobtail [tractor unit] [American English] تراکتور [کامیون بدون تریلر]
free on truck تحویل کالا روی کامیون
to jackknife truck-trailers تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
truck mixing مخلوط کردن بتن روی کامیون
dumper ماشین حمل زباله کامیون تخلیه کن
ready-mix truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
truck trailer ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
truck mixer بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
dilly وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
ready-mix truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
containers صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
container صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
jackknifing [with trailer or semi-trailer] تا شدن [به ۹۰ درجه و بیشتر ] کامیون در حال حرکت [با تریلر یا تریلر مسقف]
railroad tranportation بارکشی راه اهن باربری راه اهن
cabs جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cab جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com