Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
Other Matches
stock market
بورس کالاهای مختلف
stock markets
بورس کالاهای مختلف
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
consolidation container
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
branded goods
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
endurance loading
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
perishable goods
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
goods on consignment
کالاهای امانی
commercial items
کالاهای تجارتی
attractive goods
کالاهای جذاب
public goods
کالاهای عمومی
proprietary goods
کالاهای اختصاصی
goods receiving
کالاهای دریافتی
merit goods
کالاهای ایده ال
goods inwards
کالاهای دریافتی
exports
کالاهای صادراتی
merit goods
کالاهای مطلوب
producer goods
کالاهای تولیدی
producer goods
کالاهای سرمایهای
prohibited goods
کالاهای ممنوعه
producer's goods
کالاهای مولد
intermediate goods
کالاهای واسطه
intermediate goods
کالاهای واسطهای
investment goods
کالاهای سرمایهای
inwards goods
کالاهای وارداتی
complementary goods
کالاهای مکمل
luxury goods
کالاهای تجملی
Consumer ( consrmers ) goods .
کالاهای مصرفی
labor intensive goods
کالاهای کاربر
mixed goods
کالاهای مختلط
differentiated products
کالاهای متفاوت
heavy goods
کالاهای سنگین
hazardous goods
کالاهای خطرناک
consumer goods
کالاهای مصرفی
differentiated products
کالاهای ناهمگن
luxury goods
کالاهای تشریفاتی
nondurable goods
کالاهای بی دوام
capital goods
کالاهای سرمایهای
social good
کالاهای اجتماعی
social good
کالاهای عمومی
soft goods
کالاهای بی دوام
consumables
کالاهای مصرفی
spot goods
کالاهای موجود
expendable supplies
کالاهای مصرفی
substitute goods
کالاهای جانشین
supporting goods
کالاهای حمایتی
available goods
کالاهای موجود
visibles
کالاهای مرئی
fancy goods
کالاهای تجملی
necessities
کالاهای ضروری
goods intake
کالاهای دریافتی
durables
کالاهای بادوام
goods in transit
کالاهای عبوری
consumption goods
کالاهای مصرفی
imports
کالاهای وارداتی
durable goods
کالاهای بادوام
purpose made
کالاهای خاص
collective goods
کالاهای جمعی
charging
بارگیری
burdening
بارگیری
shipping
بارگیری
stowage
بارگیری
loading bridge
پل بارگیری
well deck
پل بارگیری
material handling bridge
پل بارگیری
loading
بارگیری
nondurable consumer goods
کالاهای مصرفی بی دوام
competitive goods
کالاهای مورد رقابت
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
consumer durables
کالاهای مصرفی پر دوام
consumer durable goods
کالاهای مصرفی بادوام
consumer nondurables
کالاهای مصرفی بی دوام
man made goods
کالاهای ساخت بشر
durable consumption goods
کالاهای مصرفی بادوام
nonessential goods
کالاهای غیر اساسی
intermediate stock
کالاهای نیمه تمام
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
fabrication
کالاهای ساخته شده
goods intake
کالاهای درحال تحویل
finished goods
کالاهای ساخته شده
free list
صورت کالاهای بی گمرک
secondhand goods
کالاهای دست دوم
finished goods
کالاهای اماده فروش
spot goods
کالاهای اماده تحویل
soft goods
کالاهای مصرف شدنی
semi finished goods
کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods
کالاهای نیمه تجملی
service stock
اماد و کالاهای جنگی
damaged shipments
کالاهای اسیب دیده
prohibited goods
کالاهای منع شده
visibles
کالاهای قابل رویت
principle of exclusion
در مورد کالاهای خصوصی
perishable goods
کالاهای فاسد شدنی
stock accounting
حساب کالاهای موجود
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
semi durable goods
کالاهای نیمه بادوام
embarkation table
جدول بارگیری
loading point
نقطه بارگیری
load lines
علایم بارگیری
embarkation area
محوطه بارگیری
loading apron
نوار بارگیری
loading
فرفیت بارگیری
loading bucket
سطل بارگیری
loading facilities
وسایل بارگیری
loading chart
جدول بارگیری
pallet
کفه بارگیری
load factor
ضریب بارگیری
load
بارگیری مهمات
load
بارگیری کردن
load
فرفیت بارگیری
loads
بارگیری کردن
loads
فرفیت بارگیری
quay
سکوی بارگیری
bucket charging
بارگیری با سطل
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
quays
سکوی بارگیری
frequency loading
بارگیری فرکانسی
deadweight
تناژ بارگیری
line charging capacity
فرفیت بارگیری خط
loads
بارگیری مهمات
line charging current
جریان بارگیری خط
pallets
کفه بارگیری
download
بارگیری پایین
well deck
عرشه بارگیری
plimsol mark
علایم بارگیری
point of loading
نقطه بارگیری
stowing
بارگیری کردن
commercial loading
بارگیری تجارتی
stows
بارگیری کردن
Loading and unloading.
بارگیری وتخلیه
pre loading
بارگیری اولیه
laden
بارگیری شده
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
stowed
بارگیری کردن
stow
بارگیری کردن
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
pack saddle
زین بارگیری
pallete
کفه بارگیری
on berth
ناوحاضربه بارگیری
apron
محوطه بارگیری
aprons
محوطه بارگیری
bulk loading
بارگیری در مخازن
plimsol mark
مارک بارگیری
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
loading diagram
دیاگرام بارگیری
accumulator charge
بارگیری اکومولاتور
charging car
واگن بارگیری
loading scale
مقیاس بارگیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com