English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
lift on بارگیری کشتی توسط جرثقیل
Other Matches
lift-off تخلیه کشتی توسط جرثقیل
lighterage هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
wet storage بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
charging crane جرثقیل بارگیری
lighterage هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
shiping agent کارگزار بارگیری کشتی
The ship is loading. کشتی درحال بارگیری است
shiping agent حق العمل کار بارگیری کشتی
lay day روز بارگیری وباراندازی کشتی
lay day ایام بارگیری و باراندازی کشتی
laydays ایام بارگیری و باراندازی کشتی
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
preload loading بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
primage اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
demurrage بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
over shipment ارسال بار بیش از حد فرفیت کشتی بارگیری بیش از حد
deck cargo بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
flotsam and jetsam کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
unit loading بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
privateer کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
embarkation order دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
combat loading بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
endurance loading بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
crane hook قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
carload shipment حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
davit جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
casualty staging unit یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
digital read out نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
gantries جرثقیل پل
lift جرثقیل
gantry جرثقیل پل
hoist جرثقیل
hoisted جرثقیل
forklift track جرثقیل
gantry crane جرثقیل
derrick جرثقیل
derricks جرثقیل
craning جرثقیل
lifted جرثقیل
craned جرثقیل
lifting جرثقیل
cranes جرثقیل
lifts جرثقیل
wrecker جرثقیل
crane جرثقیل
wreckers جرثقیل
hoists جرثقیل
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
winches جرثقیل کوچک
winching جرثقیل کوچک
winched جرثقیل کوچک
floating crane جرثقیل متحرک
hoists با جرثقیل بالابردن
hand crane جرثقیل دستی
gravity davit جرثقیل گرانشی
travelling crane جرثقیل متحرک
jeheemy جرثقیل جهیمی
king post ستون جرثقیل
trammer جرثقیل معدن
winch جرثقیل کوچک
slewing crane جرثقیل چرخان
jib=boom بازوی جرثقیل
titan crane جرثقیل سنگین
hoisted با جرثقیل بالابردن
crane balance تعادل جرثقیل
parabuckle طناب جرثقیل
cranage استعمال جرثقیل
gantry جرثقیل دروازهای
ram's horn قلاب جرثقیل
ratchet purchase جرثقیل جغجغهای
revolving crane جرثقیل گردان
sheers یکجور جرثقیل
quadrantal davit جرثقیل متحرک
davit جرثقیل قایق
crane tower دکل جرثقیل
crane chain زنجیر جرثقیل
crane construction ساختار جرثقیل
crane construction ساختمان جرثقیل
crane frame چارچوب جرثقیل
crane ladle پاتیل جرثقیل
crane magent اهنربای جرثقیل
crane rope ریسمان جرثقیل
crane tower برج جرثقیل
gantries جرثقیل دروازهای
crane track جرثقیل خودکار
sheer legs یکجور جرثقیل
fixed davit جرثقیل ثابت
ship husbandary manual دستورالعمل جرثقیل ها
hoist با جرثقیل بالابردن
tackled قلاب قرقره جرثقیل
hoisting دستگاه تعلیق جرثقیل
tackles قلاب قرقره جرثقیل
gin جرثقیل پایه دار
crash dolly جرثقیل چرخدار اخراجات
tackling قلاب قرقره جرثقیل
radial davit جرثقیل چرخشی قایق
derrick با جرثقیل حمل کردن
gins جرثقیل پایه دار
luff حرکت لنگری جرثقیل
shear legs جرثقیل پایه دار
grab bucket crane جرثقیل با بیل مکانیکی
tow car کامیون جرثقیل دار
gilhoist جرثقیل چرخ دار
derricks با جرثقیل حمل کردن
tackle قلاب قرقره جرثقیل
tackle block دستگاه قرقره جرثقیل
lift truck خودرو دارای جرثقیل
tow truck کامیون جرثقیل دار
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
boomed بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
travelling crane جرثقیل رونده بارانگیز خودرو
top up بالا بردن بوم جرثقیل
top-up بالا بردن بوم جرثقیل
booming بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
lifting cart جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
top-ups بالا بردن بوم جرثقیل
tower wagon اتومبیل مجهز به جرثقیل یانردبان
jigger ماشین نم مالی جرثقیل ابی
pallet truck جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
pallet jack جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
boom بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
charging بارگیری
loading bridge پل بارگیری
burdening بارگیری
stowage بارگیری
material handling bridge پل بارگیری
well deck پل بارگیری
shipping بارگیری
loading بارگیری
craned ماهیخوار بزرگ وابی رنگ جرثقیل
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
crane ماهیخوار بزرگ وابی رنگ جرثقیل
cranes ماهیخوار بزرگ وابی رنگ جرثقیل
craning ماهیخوار بزرگ وابی رنگ جرثقیل
topping off بازوی بلند کننده بوم جرثقیل
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
loading site سکوی بارگیری
cargo net تور بارگیری
embarkation table جدول بارگیری
download بارگیری پایین
roll-on/roll-off بارگیری- تخلیه
loading فرفیت بارگیری
loading site محل بارگیری
loading station ایستگاه بارگیری
loads بارگیری مهمات
pallet کفه بارگیری
loading table جدول بارگیری
loading time زمان بارگیری
aprons محوطه بارگیری
pallets کفه بارگیری
apron محوطه بارگیری
embarkation area محوطه بارگیری
carburizing pot فرف بارگیری
magnetic loading بارگیری مغناطیسی
loads فرفیت بارگیری
plimsol mark مارک بارگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com