English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
nosing باری که چرخهای لوکوموتیومتحمل می شوند
Other Matches
cyclic redundancy check بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
optical فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
saddle bag خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
cyclic چرخهای
cyclic permutation جایگشت چرخهای
clock work چرخهای ساعت
cyclonic rain باران چرخهای
cyclic process فرایند چرخهای
cyclic check مقابله چرخهای
cyclic code رمز چرخهای
sequential داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
cyclic shift تغییر مکان چرخهای
front wheel drive محرک چرخهای جلو
front wheel suspension تعلیق چرخهای جلو
traffic نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffics نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficking نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlaying بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
trafficked نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlays بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlay بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
activities روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
clockwork چرخهای ساعت منظم وخودکار
gear مجموع چرخهای دنده دار
front wheel suspension اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
geared مجموع چرخهای دنده دار
gears مجموع چرخهای دنده دار
routinely توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routines توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
batch processing سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
routine توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
stacked ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
Where are the luggage trolleys? چرخهای دستی حمل بار کجاست؟
detecting سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
end حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detect سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
ended حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
pants پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
saturated colour که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
vdt ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDU ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
divided landing gear ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
staging light چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
tandem roller نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
dumptor کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
anti spin سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
cassette کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
cassettes کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
empty load بی باری
freighter باری
unloads بی باری
idle runing بی باری
idling بی باری
freighters باری
barye باری
infertility بی باری
infecundity بی باری
unload بی باری
utility باری
unloaded بی باری
sterility بی باری
motortruck کامیون باری
neutral position وضعیت بی باری
lighterage قایق باری
no load switching سوئیچینگ بی باری
freight trains قطار باری
no load speed سرعت بی باری
lorries ماشین باری
freight train قطار باری
no load voltage ولتاژ بی باری
dead weight tonnage گنجایش باری
no load current جریان بی باری
no load condition حالت بی باری
van واگن باری
lorry ماشین باری
idle current جریان بی باری
railroad carriage واگن باری
praam باری یاتوپدار
idle period پریود بی باری
idle time زمان بی باری
road transport vehicle ماشین باری
scow یدک کش باری
idle frequency فرکانس بی باری
fright car واگن باری
idling cycle سیکل بی باری
raft قایق باری
fourgon واگون باری
rafts قایق باری
cargo ship کشتی باری
freight cars واگن باری
freight car واگن باری
cargo boat کشتی باری
lighter قایق باری
lighters قایق باری
cargo liner کشتی باری
vans واگن باری
ideal no load voltage ولتاژ بی باری ایده ال
van واگن باری سرپوشیده
overload principle اصل اضافه باری
sexual promiscuity بی بند و باری جنسی
perfunctory باری بهر جهت
idling current connection اتصال جریان بی باری
lighter کشتی باری کوچک
idle current connection اتصال جریان بی باری
lighters کشتی باری کوچک
ideal no load d.c. voltage ولتاژ "دی .سی " بی باری ایده ال
vans واگن باری سرپوشیده
autoloading باری نیم خودکار
cargo master نوعی هواپیمای باری
floating cargo باری که دردریا است
truckload به گنجایش یک ماشین باری
lorries اتومبیل باری گاری
truckloads به گنجایش یک ماشین باری
no load loss تلف یا تلفات بی باری
lorry اتومبیل باری گاری
promiscuity بی بند و باری جنسی
boxcar یکنوع واگن باری
lift helicopter هلی کوپتر باری
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
rowed 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
row 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rows 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
freighters کرایه کننده کشتی باری
freighter کرایه کننده کشتی باری
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
galliot کرجی باری یا ماهی گیری
the supreme خداوند متعال باری تعالی
floating cargo باری که باکشتی حمل میشود
wanigan سقف تراکتور یا ماشین باری
wannigan سقف تراکتور یا ماشین باری
carrack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
carack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
lighter با قایق باری کالا حمل کردن
galiot کرجی باری یاماهی گیری هلندی
lighters با قایق باری کالا حمل کردن
plateform car واگن باری بدون دیوار راه اهن
milner bary gambit گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
entrucking table جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
globe master نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
heian sandan اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
compartment marking تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
limit load بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
portable کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
maid of honour ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
neutral position وضعیت خنثی یا خلاص حالت خلاص یا بی باری
maid of honor ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
maids of honor ندیمه ساقدوش یا ملازم عروس ندیمه در باری
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
androgen می شوند
granfather file نگهداری می شوند
queues که به ترتیب بررسی می شوند
objects نماش داده می شوند
objecting نماش داده می شوند
objected نماش داده می شوند
object نماش داده می شوند
queued که به ترتیب بررسی می شوند
queue که به ترتیب بررسی می شوند
direct objects نماش داده می شوند
indirect objects نماش داده می شوند
parallels که همزمان ارسال می شوند
logical ای خالی با صفر پر می شوند
by comparison وقتی مقایسه می شوند
queueing که به ترتیب بررسی می شوند
parallelling که همزمان ارسال می شوند
parallelled که همزمان ارسال می شوند
paralleling که همزمان ارسال می شوند
paralleled که همزمان ارسال می شوند
parallel که همزمان ارسال می شوند
guded missile موشک هدایت شوند
dead heat مسابقه ای که در ان چند نفربرنده می شوند
buggies وسایلی که با کامپیوتر کنترل می شوند
buggy وسایلی که با کامپیوتر کنترل می شوند
dead heats مسابقه ای که در ان چند نفربرنده می شوند
pitch تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
pitches تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
The days are getting shorter now . روزها دارند کوتاه می شوند
Do cats and dogs drown? آیا سگ وگربه در آب غرق می شوند ؟
palette محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
palettes محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
Bad news travels fast . <proverb> خبرهاى بد سریع پخش مى شوند.
lan و توسط کابل بهم وصل می شوند
sequential عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
package گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com