English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
perfect market بازار کامل
Search result with all words
open market بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
Other Matches
walras law براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
dumping فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fairest بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs بازار مکاره هفته بازار عادلانه
market failure شکست بازار نارسائی بازار
full mobilization تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
market value در بازار قیمت بازار
full annealing بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case جعبه کامل خشاب کامل
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
market economy اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
thorough بطور کامل کامل
market بازار
bazaars بازار
bazaar بازار
agora بازار
market places بازار
the mareet was weak بازار
markets بازار
market place بازار
shopping center بازار
marketed بازار
trone بازار
cloth-hall بازار
mart بازار
market prices قیمتهای بازار
slumps کسادی بازار
market price قیمت بازار
market overt بازار اشکار
market penetration نفوذ به بازار
market oriented در جهت بازار
market opportunity فرصت بازار
market equilibrium تعادل بازار
tenors بازار سلف
market freedom ازادی بازار
market functions وفائف بازار
market imperfection نقص بازار
tenor بازار سلف
market leader پیشقدم در بازار
market failure ناتوانی بازار
market leader پیشرو بازار
market mechanism مکانیسم بازار
market forces نیروهای بازار
market review بررسی بازار
market survey بررسی بازار
outlets بازار فروش
marketing بازار یابی
sale بازار فروش
market value قیمت بازار
marketplace بازار گاه
money markets بازار پول
oil market بازار نفت
money market بازار پول
market economies اقتصاد بازار
market economy اقتصاد بازار
market research بررسی بازار
market trust بازار انحصاری
supermarkets ابر بازار
supermarket ابر بازار
outlet بازار فروش
market risk خطر بازار
open market بازار ازاد
open market بازار باز
free market بازار ازاد
free markets بازار ازاد
market segmentation تقسیم بازار
market segmentation تجزیه بازار
market share سهم بازار
market structure ساخت بازار
market structure بنیان بازار
market system نظام بازار
market trends روندهای بازار
Common Market بازار مشترک
narrow market بازار محدود
emporiums بازار بزرگ
foreign exchange market بازار ارز
aggregate market demand تقاضای کل بازار
aggregate market supply عرضه کل بازار
falling market بازار رو به زوال
fair market بازار مکاره
fair market هفته بازار
exchange market بازار اسعار
bearish market بازار رو به افول
foreign market بازار خارج
the market is dull بازار کساداست
black market بازار سیاه
black markets بازار سیاه
bourse بازار سهام
brand leader پیشرو در بازار
download بازار کارافتاده
dead market بازار کم فروش
EEC بازار مشترک
dead market بازار کساد
commodity market بازار کالا
credit market بازار اعتباری
county fair بازار روز
county fair بازار مکاره
gluts پر کردن بازار
capital market بازار سرمایه
widening of market گسترش بازار
bullion market بازار شمش
bullish market بازار احتکاری
bullish market بازار رو به رونق
buyer's market بازار خرید
wage market بازار دستمزد
domestic market بازار داخلی
buyers market بازار خرید
glut پر کردن بازار
slumping کسادی بازار
historical cost قیمت بازار
home market بازار داخلی
competition بازار ازاد
competitions بازار ازاد
imperfect market بازار ناقص
gold market بازار طلا
labor market بازار کار
loan market بازار وام
carpet market بازار فرش
market appraisal سنجش بازار
slump کسادی بازار
market demand تقاضای بازار
slumped کسادی بازار
sales area بازار فروش
spot market بازار نقدی
sharing the market تقسیم بازار
financial market بازار مالی
mart بازار مالی
emporium بازار بزرگ
emporia بازار بزرگ
seller's market بازار فروشنده
organising بازار سازمان یافته
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
organize بازار سازمان یافته
market بازار فروش [اقتصاد]
free market system نظام بازار ازاد
organizes بازار سازمان یافته
market clearing price قیمت تعادل در بازار
commodity market بازار مواد اولیه
cooling period زمان بازار خراب کن
cornering the market قبضه نمودن بازار
market directed economy اقتصاد مبتنی بر بازار
organizing بازار سازمان یافته
free market economy اقتصاد بازار ازاد
commodity market بازار کالای مصرفی
market forces عوامل موثردر بازار
dual labor market بازار کار دوگانه
black market operations عملیات بازار سیاه
exchange intervention دخالت در بازار ارز
exchange market بازار داد و ستد
marketability قابلیت عرضه در بازار
baltic exchange بازار بورس بالتیک
market leader دارای رهبریت بازار
market mechanism طرز کار بازار
to put on the market به بازار عرضه کردن
home market بازار داخل کشور
market rate of interest نرخ بهره بازار
market grades and grading طبقه بندی بازار
market imperfection ناقص بودن بازار
to place on the market به بازار عرضه کردن
bull the market بازار را گرم کردن
break into the market در بازار رسوخ کردن
market information اطلاعات و دادههای بازار
initial campaign معرفی کالا به بازار
launches جا انداختن کالا در بازار
the market is dull بازار راکد است
security market بازار اوراق بهادار
soft market بازار با تقاضای خوب
spot market بازار معاملات نقدی
launch جا انداختن کالا در بازار
launched جا انداختن کالا در بازار
open market operations عملیات بازار ازاد
open market price قیمت بازار ازاد
open market rate نرخ بازار ازاد
open purchase خرید از بازار ازاد
launching جا انداختن کالا در بازار
organized market بازار سازمان یافته
securities market بازار اوراق بهادار
market در بازار دادوستد کردن
product launch جا انداختن محصول در بازار
marketed به بازار عرضه کردن
market به بازار عرضه کردن
markets در بازار دادوستد کردن
markets به بازار عرضه کردن
To depress the market . بازار را کساد کردن
marketed در بازار دادوستد کردن
organises بازار سازمان یافته
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
market prices قیمتهای تعیین شده در بازار
market acceptance پذیرش کالا توسط بازار
forum بازار محل اجتماع عموم
futures market بازار خرید و فروش سلف
forums بازار محل اجتماع عموم
go to the school of hard knocks <idiom> در کوچه و بازار یاد گرفتن
The gold market is booming . بازار طلااینروزها گرم است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com