English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (7 milliseconds)
English Persian
area confinement facility بازداشتگاه منطقهای
Other Matches
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
lockup بازداشتگاه
confinement facility بازداشتگاه
lockups بازداشتگاه
Brig بازداشتگاه
penitentiary بازداشتگاه
penitentiaries بازداشتگاه
concentration camps بازداشتگاه
detention center بازداشتگاه
lock up بازداشتگاه
concentration camp بازداشتگاه
house of detention بازداشتگاه
detention barrack بازداشتگاه نظامی
concentration camps بازداشتگاه اسرا
concentration camp بازداشتگاه اسرا
barracoon بازداشتگاه بردگان
attendance center [British E] بازداشتگاه نوجوانان [قانون]
pound بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
pounded بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
prison camps بازداشتگاه بیرون شهر
pounds بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
prison camp بازداشتگاه بیرون شهر
disciplinary barracks ندامتگاه بازداشتگاه نظامی
Juvenile detention home [American E] بازداشتگاه نوجوانان [قانون]
pounding بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
remands به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remand به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanded به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanding به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
penitentiaries دار التادیب بازداشتگاه یا زندان مجرمین
internment camp بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
concentration camps بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
penitentiary دار التادیب بازداشتگاه یا زندان مجرمین
concentration camp بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
territorial منطقهای
zonular منطقهای
regionally منطقهای
regional منطقهای
zonary منطقهای
zonal منطقهای
stalag بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
area study بررسی منطقهای
zone refining پالایش منطقهای
zone purification تصفیه منطقهای
zone defence دفاع منطقهای
regional center مرکز منطقهای
regional development توسعه منطقهای
regional economy اقتصاد منطقهای
regional network شبکه منطقهای
regional projects طرحهای منطقهای
regional trade تجارت منطقهای
area interdiction ممانعت منطقهای
carpet bombing بمباران منطقهای
area target اماج منطقهای
area target هدف منطقهای
regional gap شکاف منطقهای
area signal center مرکزمخابرات منطقهای
area fire اتش منطقهای
area evacuation اخراجات منطقهای
area monitoring مراقبت منطقهای
area evacuation تخلیه منطقهای
zones دفاع منطقهای
territorial محلی منطقهای
area bombing بمباران منطقهای
circuit court دادگاه منطقهای
area defense پدافند منطقهای
zone دفاع منطقهای
regional planning برنامه ریزی منطقهای
area control center مرکز کنترل منطقهای
regionalistic منطقهای ناحیه گرای
regionalist منطقهای ناحیه گرای
convalescent center بیمارستان ثابت منطقهای
zonal tournament تورنمنت منطقهای شطرنج
demolition belt کمربند تخریب منطقهای
area sampling نمونه گیری منطقهای
redeploys از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
deprossion منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
redeployed از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploy از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
plastic zone منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
extended defense پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
cyclone منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
cyclones منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
carpet bombing توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
concentration تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentrations تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
third area conflict جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
area search کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
synoptic situation شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com