English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
contabescence بازداشت ازگرد سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
curbed بازداشت
forbade بازداشت
apprehension بازداشت
dissuasion بازداشت
curbs بازداشت
arrestment بازداشت
dehortation بازداشت
stoppages بازداشت
stoppage بازداشت
confinement بازداشت
hedges بازداشت
hedged بازداشت
hedge بازداشت
arrest بازداشت
restraint بازداشت
restraints بازداشت
curb بازداشت
curbing بازداشت
detentions بازداشت
arrested بازداشت
detention بازداشت
apprehensions بازداشت
internment بازداشت
roundups بازداشت
backset بازداشت
leave stop بازداشت
pull back بازداشت
pull-back بازداشت
pull-backs بازداشت
roundup بازداشت
arrests بازداشت
deterrence بازداشت
mittimus حکم بازداشت
proscription بازداشت و تخط ئه
restriction بازداشت کردن
restrictions بازداشت کردن
remands بازداشت مجدد
detian بازداشت کردن
disciplinary segregation بازداشت دربازداشتگاه
restricts بازداشت کردن
house arrest بازداشت در خانه
restricting بازداشت کردن
restrict بازداشت کردن
foreclosure بازداشت وثیقه
injunction حکم بازداشت
forbiddance منع بازداشت
injunctions حکم بازداشت
warrant as arrest حکم بازداشت
stop the leave بازداشت کردن
remanding بازداشت مجدد
interdict حکم بازداشت
remanded بازداشت مجدد
remand بازداشت مجدد
injunctions حکم بازداشت دستور
detainees آدم بازداشت شده
detainee آدم بازداشت شده
injunction حکم بازداشت دستور
apprehend بازداشت توقیف کردن
to take somebody in custody کسی را بازداشت کردن
apprehended بازداشت توقیف کردن
apprehending بازداشت توقیف کردن
apprehends بازداشت توقیف کردن
restricts بازداشت طبقه بندی مدارک
restrict بازداشت طبقه بندی مدارک
retention حفافت توقیف بازداشت کردن
restricting بازداشت طبقه بندی مدارک
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
round house بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
The prisoners of the terrorist militia were detained under inhumane conditions. زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند.
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy پوچ سازی باطل سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
lock up توقیف بازداشت کردن حبس کردن
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
detaining بازداشت کردن دستگیر کردن
detains بازداشت کردن دستگیر کردن
detain بازداشت کردن دستگیر کردن
detained بازداشت کردن دستگیر کردن
checks بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
individualised تک سازی
individualization تک سازی
local anasthesia سر سازی
truncation بی سر سازی
bridge building پل سازی
bridgework پل سازی
flection خم سازی
padding له سازی
flooring کف سازی
pavement کف سازی
individuation تک سازی
individualises تک سازی
individualising تک سازی
deflexion خم سازی
stylization مد سازی
retortion کج سازی
retortion خم سازی
compaction تو پر سازی
individualizing تک سازی
individualizes تک سازی
individualized تک سازی
repk lection پر سازی
individualize تک سازی
pavements کف سازی
idolization بت سازی
flatting تنکه سازی
assimilation همگون سازی
abbreviations کوته سازی
milling ارد سازی
abbreviation کوته سازی
haematogenesis خون سازی
replacement جانشین سازی
relocation جابجا سازی
simulation فاهر سازی
emulsification امولسیون سازی
emulation نمونه سازی
assimilation درون سازی
harmonization هم اهنگ سازی
simulation همانند سازی
inebriation مست سازی
equality gate برابر سازی
histogenesis بافت سازی
inflexion خم سازی خمیدگی
enthralment بنده سازی
infuriation خشمگین سازی
inspissation غلیظ سازی
intensification پر قوت سازی
mutilation معیوب سازی
separating جدا سازی
heterodyne reception زنه سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
irksomeness کسل سازی
grillwork سبد سازی
polarization قطبی سازی
wearisomeness کسل سازی
irreticence فاش سازی
dilution رقیق سازی
die shop حدیده سازی
industrialization صنعتی سازی
nationalization ملی سازی
die making حدیده سازی
humanization مردمی سازی
enrichment غنی سازی
forgery سند سازی
fading محو سازی
gunsmithery تفنگ سازی
notification اگاه سازی
dwelling construction خانه سازی
duplexing مضاعف سازی
domestication اهلی سازی
divestment بی بهره سازی
simulation شبیه سازی
divestiture برهنه سازی
divestiture بی بهره سازی
extinction خاموش سازی
inurement معتاد سازی
discolourment بدرنگ سازی
invalidation باطل سازی
replacements جانشین سازی
gaingiving مشتبه سازی
formularization فرمول سازی
form work کاذب سازی
forging signatures امضا سازی
incavation پوک سازی
foliation برگ سازی
reduction ساده سازی
wording عبارت سازی
reductions ساده سازی
feminization مونث سازی
packing فشرده سازی
glycogenesis گلیکوژن سازی
displacement جانشین سازی
depletion تهی سازی
oscillations نوسان سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com