English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English Persian
cargo checking بازرسی کردن محمولات
Other Matches
inspection بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
cargo insurance بیمه محمولات
post matter محمولات پستی
break bulk cargo محمولات تفکیک شده
cargo documentation ثبت محمولات کشتی
detritus مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
check بازرسی کردن
survey بازرسی کردن
look over something <idiom> بازرسی کردن
to search after بازرسی کردن
inspecting بازرسی کردن
to look over بازرسی کردن
to browse through بازرسی کردن
to rummage بازرسی کردن
inspects بازرسی کردن
checks بازرسی کردن
surveys بازرسی کردن
surveyed بازرسی کردن
checked بازرسی کردن
inspected بازرسی کردن
searches بازرسی کردن
examine بازرسی کردن
searched بازرسی کردن
search بازرسی کردن
examining بازرسی کردن
examines بازرسی کردن
control بازرسی کردن
searchingly بازرسی کردن
seach بازرسی کردن
controls بازرسی کردن
inspect بازرسی کردن
controlling بازرسی کردن
examined بازرسی کردن
to pick over بازرسی کردن و برگزیدن
check امتحان کردن بازرسی
checked امتحان کردن بازرسی
checks امتحان کردن بازرسی
espied جاسوس بودن بازرسی کردن
espying جاسوس بودن بازرسی کردن
espy جاسوس بودن بازرسی کردن
espies جاسوس بودن بازرسی کردن
tests شهادت گواهی بازرسی کردن
test شهادت گواهی بازرسی کردن
tested شهادت گواهی بازرسی کردن
look over بازرسی کردن صرف نظر کردن
geologize ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
inspector general بازرسی بازرسی کل ارتش
interrogates مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
sight بازرسی کردن رویت کردن
inspects بازرسی کردن تفتیش کردن
sights بازرسی کردن رویت کردن
inspecting بازرسی کردن تفتیش کردن
examined بازرسی کردن معاینه کردن
examine بازرسی کردن معاینه کردن
inspected بازرسی کردن تفتیش کردن
proctor نظارت کردن بازرسی کردن
examines بازرسی کردن معاینه کردن
inspect بازرسی کردن تفتیش کردن
examining بازرسی کردن معاینه کردن
cargo tie down point محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
check register بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
cancel check firing فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
cargo sling طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
controls بازرسی
inspectorship بازرسی
inspected بازرسی
perambulation بازرسی
inspect بازرسی
inspection بازرسی
visits بازرسی
visit بازرسی
visited بازرسی
examine بازرسی
audits بازرسی
examining بازرسی
examines بازرسی
controlling بازرسی
audited بازرسی
control بازرسی
auditing بازرسی
examined بازرسی
audit بازرسی
examen بازرسی
surveys بازرسی
inquiry بازرسی
survey بازرسی
inspecting بازرسی
check بازرسی شد
inspects بازرسی
visitations بازرسی
surveyed بازرسی
examination بازرسی
examinations بازرسی
inquiries بازرسی
controllership بازرسی
checked بازرسی شد
cross examination بازرسی
checks بازرسی شد
visitation بازرسی
searches تکاپو بازرسی
cargo checking بازرسی بار
identity check بازرسی شناسنامه
search تکاپو بازرسی
probes میله بازرسی
audited بازرسی رسیدگی
searched تکاپو بازرسی
investigating committee کمیته بازرسی
committee of inquiry کمیته بازرسی
magnetic inspection بازرسی مغناطیسی
identity control بازرسی شناسنامه
manholes اطاقک بازرسی
unverified <adj.> بازرسی نشده
audits بازرسی رسیدگی
checkup بازرسی کلی
check point نقطه بازرسی
jerque بازرسی کشتی
martitime survey بازرسی دریائی
for [your/our] inspection برای بازرسی
certificate of survey گواهی بازرسی
auditing بازرسی رسیدگی
certificate of inspection گواهی بازرسی
inspection بازرسی و بازبینی
inquiry documents اسناد بازرسی
aircraft inspection بازرسی هواپیما
searcher warrant اجازه بازرسی
untested <adj.> بازرسی نشده
uninspected <adj.> بازرسی نشده
inspected تحقیق بازرسی
board of inspection and survey سازمان بازرسی
detection بازیابی بازرسی
inspect تحقیق بازرسی
examination بازرسی معاینه
unaudited <adj.> بازرسی نشده
probe میله بازرسی
unchecked <adj.> بازرسی نشده
unevaluated <adj.> بازرسی نشده
unexamined <adj.> بازرسی نشده
survey report گزارش بازرسی
inspecting تحقیق بازرسی
scrutineer بازرسی فنی
vidimus بازرسی حساب
manhole اطاقک بازرسی
inspectional مربوط به بازرسی
inspects تحقیق بازرسی
audit بازرسی رسیدگی
examinations بازرسی معاینه
inspection certificate گواهی بازرسی
probed میله بازرسی
searchingly تکاپو بازرسی
right of visit حق بازرسی و تفتیش
contractor inspection system سیستم بازرسی پیمانها
control بازرسی نظارت جلوگیری
cleared without examination ترخیص بدون بازرسی
censorial مبنی بر بازرسی مطبوعات و
domiciliary visit بازرسی خانه شخص
he was appointed to inspect it مامور شد ان را بازرسی کند
input control unit واحد بازرسی ورودی
scrutineering بازرسی فنی قایق
cwe ترخیص بدون بازرسی
search warrants حکم بازرسی و ورود
search warrant حکم بازرسی و ورود
controlling بازرسی نظارت جلوگیری
controls بازرسی نظارت جلوگیری
inspective وابسته به تفتیش و بازرسی
right of search حق بازرسی کشتی در دریاها
privateer فرمانده کشتی بازرسی
check sweeping بازرسی مین روبی
controllable قابل ممیزی یا بازرسی
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
non destructive inspection بازرسی غیر مخرب
visitatorial وابسته به یادارای اختیار بازرسی
tech inspection بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
inspection gallery دالان بازرسی گالری بازدید
FBI مخفف دفتر بازرسی فدرال
helical scanning بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
location survey بازرسی در جای اجناس درانبار
g man نماینده مخصوص دایره بازرسی
weight and balance sheet برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
visitations اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
borescope ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
action letter فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
board of inspection and survey هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
visitation اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
checkpoints محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
check-points محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
target approach point اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
The reporter was held at the checkpoint for several hours. خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
caveat emptor یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
bench check کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
quadratic quotient search الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
check firing فرمان اتش بس موقت برای بازرسی مانع اتش
wheel measurement [ wheel measuring] بازرسی چرخ [سنجش چرخ]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com