English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (4 milliseconds)
English Persian
adorn بازر و زیور آراستن
Other Matches
adorns بازر و زیور اراستن
gold amalgam جیوه امیخته بازر
parure زر و زیور
parure زیور
freestanding بی زیور
unaadorned بی زیور
ornament زیور
finery زیور
trangam زیور
jollity عیاشی زیور
jewels سنگ گرانبها زیور
jewel سنگ گرانبها زیور
adornments پیراستگی زیور و پیرایه
trinkums زیور الات بدلی
adornment پیراستگی زیور و پیرایه
realigned آراستن
realigning آراستن
realigns آراستن
realign آراستن
dandify جلف بودن زیور زدن
to equip something چیزی را آراستن
fleuron [آراستن ساختمان با گل]
to lop a tree درختی را آراستن
to prune a tree درختی را آراستن
There they were in all their finery. آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
beadings آراستن لباس با دانههای مروارید
beading آراستن لباس با دانههای مروارید
spruce up <idiom> مجددا آراستن ،تمیز کردن
finery زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
to be groomed in all finery با جامه رسمی جشن کاملا آراستن
encarpus [در معماری کلاسیک آراستن تمثیل ها بوسیله هلال گل، میوه و برگ]
embriodery [آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
nutant سرازیر اویخته زیور اویخته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com