English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
English Persian
womanize بازنان امیختن
Search result with all words
womannize زن صفت کردن مخنث کردن بازنان امیختن
Other Matches
incorporate امیختن
immix در هم امیختن
inosculate امیختن
interblend در هم امیختن
intermingling با هم امیختن
intermingles با هم امیختن
intermingled با هم امیختن
intermingle با هم امیختن
interblend امیختن
interlard امیختن
blends امیختن
mingle امیختن
mingled امیختن
mixes امیختن
incorporates امیختن
mix امیختن
incorporating امیختن
amalgamating امیختن
amalgamates امیختن
amalgamate امیختن
admix امیختن
meddles امیختن
meddled امیختن
meddle امیختن
mingling امیختن
mingles امیختن
blend امیختن
synthesising امیختن
synthesized امیختن
synthesize امیختن
amalgamated امیختن
synthesises امیختن
synthesised امیختن
combining امیختن
combines امیختن
combine امیختن
synthetize امیختن
to alloy gold with copper امیختن
to stir up امیختن
synthesizes امیختن
synthesizing امیختن
brews امیختن
brewed امیختن
brew امیختن
mell امیختن
fused امیختن
intermixing در هم امیختن
fuse امیختن
shuffled بهم امیختن
shuffle بهم امیختن
oxygenize با اکسیژن امیختن
sulfuret با گوگرد امیختن
inviscate باچیزچسبناک امیختن
inviscade با چسب امیختن
interfusion بهم امیختن
shuffles بهم امیختن
shuffling بهم امیختن
immingle درهم امیختن
mixing in place امیختن در جا مخلوط در جا
plant mixing امیختن در کارخانه
sentimentalize با احساسات امیختن
sulfurate با گوگرد امیختن
commingle بهم امیختن
carburet باذغال امیختن
carbonation عمل امیختن با
interlace در هم امیختن در هم بافتن
intermix بهم امیختن
scramble درهم امیختن
interweave باهم امیختن
oxygenating اکسیژن امیختن
oxygenates اکسیژن امیختن
oxygenated اکسیژن امیختن
oxygenate اکسیژن امیختن
coalescing بهم امیختن
coalesced بهم امیختن
coalesce بهم امیختن
fused فیوزدارکردن امیختن
fuse فیوزدارکردن امیختن
folds بهم امیختن
scrambles درهم امیختن
folded بهم امیختن
fold بهم امیختن
scrambling درهم امیختن
scrambled درهم امیختن
interweaves باهم امیختن
interweaving باهم امیختن
kneaded سرشتن امیختن
kneading سرشتن امیختن
coalesces بهم امیختن
kneads سرشتن امیختن
knead سرشتن امیختن
interwove باهم امیختن
grade جورکردن باهم امیختن
compounds : ترکیب کردن امیختن
pepsinate با جوهر گوارنده امیختن
sulfate با اسید سولفوریک امیختن
mix امیختن مخلوط کردن
loading امیختن موادخارجی به شراب
sulphate با اسید سولفوریک امیختن
compounded : ترکیب کردن امیختن
attemper نرم کردن امیختن
conjugate درهم امیختن توام
compound : ترکیب کردن امیختن
intermix در هم امیختن با هم مخلوط کردن
interfuse بهم امیختن افشاندن
mixing بهم زدن امیختن
grades جورکردن باهم امیختن
mixes امیختن مخلوط کردن
sectarianize با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
insalivate با خدو اغشتن با بزاق امیختن
aluminum coating by spraying amalgamate روکش الومینیوم کردن امیختن
immingle بهم امیختن مخلوط کردن
to mull a mull of داغ کردن و امیختن باادویه و قند
barbarize با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
premix قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
miscibility قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
lard to butter جازدن کره بوسیله امیختن باچربی هاو روغنهای دیگرمانند پیه خوک
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
consolidation درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
to puddle clay and sand ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
interosculate بهم پیوستن بهم امیختن
roadmix اختلاط در سر راه امیختن در راه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com