English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (2 milliseconds)
English Persian
roadwheel arm بازوی غلطک شنی
Other Matches
pivot arm بازوی گردان بازوی اتصال
camslide غلطک
pully غلطک
drum غلطک
drummed غلطک
roller غلطک
rollers غلطک
cylinders غلطک
cylinder غلطک
drag roll غلطک کششی
center disc roll غلطک دیسکی
hydraulic roller غلطک ئیدرولیکی
vibrating roller غلطک ارتعاشی
roadwheel غلطک شنی
idle roll غلطک کور
bottom roll غلطک ماتریسی
vibrating roller غلطک لرزان
pilger roll غلطک زائر
rolling غلطک زنی
hand roller غلطک دستی
guide roller غلطک راهنما
grooved roll غلطک شیاردار
dummy roll غلطک کور
adjustment of rools تنظیم غلطک
drum controller غلطک فرمان
roller conveyor غلطک بالابر
roller conveyor غلطک حمال
tamping roller غلطک لرزاننده
tandem roller غلطک وزنی پشت سر هم
back up roll غلطک پشت بند
backing pawl غلطک پشت بند
carrier حامل غلطک حمال
paint roller غلطک رنگ کاری
carriers حامل غلطک حمال
roller ماشین غلطک زنی
backing roll غلطک پشت بند
roller bearing یاطاقان غلطک دار
straightening roll غلطک مستقیم کنی
sheep foot roller غلطک پاچه بزی
rollers ماشین غلطک زنی
elliptical roller غلطک بیضی شکل
tampering غلطک پاچه بزی
becking mill غلطک برای افزایش طول
flail tank تانک غلطک دار ضد مین
drum miller دستگاه فرز غلطک گردان
string arm بازوی زه کش
gateposts بازوی در
gatepost بازوی در
road roller غلطک ویژه جاده صاف کنی
jib=boom بازوی جرثقیل
crank arm بازوی لنگ
moment arm بازوی گشتاور
lever arm بازوی اهرم
booming بازوی متحرک
drawbar بازوی کشش
access arm بازوی دسترسی
boom بازوی بیل
jibs بازوی متحرک
jibbing بازوی متحرک
jibbed بازوی متحرک
jib بازوی متحرک
rocker arm بازوی ننویی
rocker arm بازوی اسبک
shank بازوی لنگر
yardarm بازوی افقی
boom بازوی متحرک
boomed بازوی بیل
access arm بازوی دستیابی
gateposts بازوی دروازه
gatepost بازوی دروازه
booming بازوی بیل
whips بازوی بار
whipped بازوی بار
whip بازوی بار
booms بازوی متحرک
booms بازوی بیل
boomed بازوی متحرک
a broken arm بازوی شکسته
paint roller mill غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
dinner wagon میزیکه روی غلطک میگرددودرسفره خانه بکارمیبرند
bottom boom بازوی متحرک جراثقال
bracer محافظ بازوی کمانگیر
yardarm بازوی دکل ناو
crank web بازوی میل لنگ
wiper arm بازوی برف پاک کن
stockades دودکش بازوی لنگر کشتی
stockade دودکش بازوی لنگر کشتی
yard بازوی افقی دکل ناو
ram بازوی انتقال نیرو سگدست
rams بازوی انتقال نیرو سگدست
rammed بازوی انتقال نیرو سگدست
yards بازوی افقی دکل ناو
roll on roll off روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
hacked ضربه خطای دست به بازوی حریف
hack ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacks ضربه خطای دست به بازوی حریف
overarm خارج شدن بازوی شناگر ازاب
topping off بازوی بلند کننده بوم جرثقیل
trucks خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucking خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
drawbar pull فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش
roadwheel arm بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی
rosettes گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
rosette گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
beats تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
armlock گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
beat تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
olympic lift and cross face گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
catch نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
deceleration time زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
rolled asphalt بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
turnstile تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstiles تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
mine sweeper کشتی مین روب غلطک مین جمع کن
pull ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pulls ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
print بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
prints بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
friction feed تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com