Dictiornary-Farsi | بازپرداخت مالیات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
tax refund	بازپرداخت مالیات


Other Matches

ability to pay principle of taxation	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation	تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax	مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes	صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
payback	بازپرداخت
refunding	بازپرداخت
refund	بازپرداخت
reimbursement	بازپرداخت
re payment	بازپرداخت
refunded	بازپرداخت
kickback	بازپرداخت
repayment	بازپرداخت
repayments	بازپرداخت
kickbacks	بازپرداخت
refunds	بازپرداخت
reimbursements	بازپرداخت
excise tax	مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise	مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
redemption	بازپرداخت استهلاک
reimbursement	بازپرداخت وجه
reimbursements	بازپرداخت وجه
appropriation refund	بازپرداخت سپرده
payback period	دوره بازپرداخت
annual payment factor	ضریب بازپرداخت سالیانه
paying off [clearing off] [repayment]	بازپرداخت [پرداخت کامل اقساط]
assessment	ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments	ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion	عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation	خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levying	مالیات بندی مالیات
levy	مالیات بندی مالیات
levied	مالیات بندی مالیات
levy	اخذ مالیات مالیات
levies	اخذ مالیات مالیات
levies	مالیات بندی مالیات
levied	اخذ مالیات مالیات
taxation	مالیات بندی مالیات
levying	اخذ مالیات مالیات
regressive income tax	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
foreclose	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
recoupment	قسطی پرداخت کردن یا بازپرداخت قسطی
producers burden of tax	بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
gabelle	مالیات
tax	مالیات
taxation	مالیات
gabel	مالیات
sess	مالیات
Scot	مالیات
tithing	مالیات ده یک
taxed	مالیات
impost	مالیات
cess	مالیات
taxes	مالیات
estate tax	مالیات بر املاک
progressive tax	مالیات تصاعدی
estate duty	مالیات بر ارث
estate duty	مالیات ارث
profits tax	مالیات بر سود
profit tax	مالیات بر سود
per head tax	مالیات سرانه
compulsory levies	مالیات اجباری
progressive taxation	مالیات تصاعدی
commercial tax	مالیات بازرگانی
death tax	مالیات بر ارث
quint	مالیات پنج یک
proportional taxation	مالیات تناسبی
deductible	مالیات پذیر
real estate tax	مالیات بر مستغلات
property tax	مالیات مستقلات
capitation taxes	مالیات سرانه
double taxation	مالیات مضاعف
proportional tax	مالیات نسبی
proportional tax	مالیات تناسبی
duty free	معاف ار مالیات
property tax	مالیات دارایی
octroi	مالیات دم دروازه
occupation tax	مالیات شغل
estate tax	مالیات مستغلات
gabelle	مالیات نمک
leviable	وضع مالیات
leviable	مالیات بستنی
land tax	مالیات بر زمین
land tax	مالیات ارضی
land tax	مالیات زمین
gift tax	مالیات برهبه
highway user tax	مالیات حق عبور
kiln tax	مالیات فخاری
inheritance tax	مالیات بر ارث
incidence of taxation	اثر مالیات
incidence of taxation	انتقال مالیات
gabel	مالیات نمک
free of tax	بدون مالیات
occupation tax	مالیات اصناف
nuisance tax	مالیات پردردسر
excise tax	مالیات بر مصرف
excise taxes	مالیات بر فروش
exemption from taxation	معافیت از مالیات
neutral tax	مالیات خنثی
neutral tax	مالیات بی طرف
mise	مالیات خرج
liable to tax	مشمول مالیات
export tax	مالیات بر صادرات
levying of taxes	وضع مالیات
levy tax	وضع مالیات
levier	مالیات وصول کن
impost	مالیات بر واردات
free from taxes <adj.>	معاف از مالیات
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
taxless <adj.>	معاف از مالیات
non-assessable <adj.>	معاف از مالیات
non-taxable <adj.>	معاف از مالیات
tax-exempt <adj.>	معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
zero-rated <adj.>	بدون مالیات
tax-free <adj.>	بدون مالیات
tax-free <adj.>	معاف از مالیات
zero-rated <adj.>	معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
taxless <adj.>	بدون مالیات
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
non-taxable <adj.>	بدون مالیات
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات
regressive tax	مالیات نزولی
single tax	مالیات واحد
succession duties	مالیات برارث
tax base	ماخذ مالیات
tax cuts	کاهش مالیات
tax deduction	کاهش مالیات
tax effect	اثر مالیات
tax equation	معادله مالیات
tax exempt	معاف از مالیات
single tax	مالیات انفرادی
tax shifting	انتقال مالیات
regressive taxation	مالیات کاهنده
regressive taxation	مالیات نزولی
rental tax	مالیات مستغلات
sale tax	مالیات بر فروش
sales tax	مالیات فروش
sales tax	مالیات بر فروش
scatt	مالیات عوارض
shift of a tax	انتقال مالیات
tax farmer	مستاجر مالیات
tax free	بخشوده از مالیات
tax free	معاف از مالیات
wealth tax	مالیات بر ثروت
yield tax	مالیات بر عایدی
ratepayer	مالیات دهنده
ratepayers	مالیات دهنده
tax year	مالیات سالانه
wage tax	مالیات بر مزد
total tax load	کل بار مالیات
tax function	تابع مالیات
tax in kind	مالیات جنسی
tax incidence	عارضه مالیات
tax increase	افزایش مالیات
tax load	بار مالیات
tax rate	نرخ مالیات
taxation of monopoly	مالیات بر انحصار
taxes in kind	مالیات جنسی
the rear vassals	مالیات دهندگان
capital tax	مالیات بر سرمایه
income taxes	مالیات بر درامد
assessing	مالیات بستن به
assessing	مالیات بستن بر
income taxes	مالیات برعایدات
assesses	مالیات بستن به
assesses	مالیات بستن بر
assessed	مالیات بستن به
assessed	مالیات بستن بر
assess	مالیات بستن به
assess	مالیات بستن بر
imposes	مالیات بستن بر
poll tax	مالیات سرانه
income tax	مالیات بر درامد
Scot	مالیات بستن بر
death duties	مالیات بر ارث
income tax	مالیات برعایدات
death duty	مالیات بر ارث
assessment	تعیین مالیات
assessment	وضع مالیات
excise	مالیات بستن بر
levy	وصول مالیات
levy	وضع مالیات
excise duties	مالیات غیرمستقیم
indirect taxation	مالیات غیرمستقیم
levies	مالیات بندی
levied	وضع مالیات
levied	وصول مالیات
levies	وصول مالیات
levies	وضع مالیات
levy	مالیات بندی
levying	وضع مالیات
assessment	براورد مالیات