Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
novice
بازیگری که هنوزبرنده نشده
novices
بازیگری که هنوزبرنده نشده
Other Matches
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
stage-struck
شیفتهی بازیگری
to walk the boards
بازیگری کردن
acting
بازیگری جدیت
gunner
بازیگری که کمترپاس میدهد
stage fever
کرم بازیگری یا اکتری
gunners
بازیگری که کمترپاس میدهد
ball carrier
بازیگری که با توپ میدود
distortionist
بازیگری که اندامهای خودرامیتواند کج کند
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
hookers
بازیگری که عادت به سدکردن با چوب دارد
hooker
بازیگری که عادت به سدکردن با چوب دارد
quarterbacks
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterback
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
triple threat
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
quick change
بازیگری که زودبه زودهیئت خودرابرای بازی دیگرعوض کند
basket hanger
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
pin bowler
بازیگری که مرتبا به میله بولینگ هدف گیری میکند
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
irredenta
انجام نشده جبران نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
assists
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisting
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisted
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assist
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
انجام نشده پر نشده
spot bowler
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
eight ball billiard
تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
unbowed
خم نشده
uncharged
پر نشده
unbidden
دعوت نشده
unchanged
عوض نشده
unbacked
رام نشده
uncontrolled
مهار نشده
uncontrolled
کنترل نشده
unpaid
پرداخت نشده
unalloyed
الیاژ نشده
unworn
کهنه نشده
unabridged
تلخیص نشده
unabridged
کوتاه نشده
uncut
قطع نشده
uncut
بریده نشده
haggard
رام نشده
unfulfilled
اجرا نشده
unfulfilled
انجام نشده
undisturbed
مختل نشده
unbowed
سر کوب نشده
uncommitted
تقبل نشده
unworn
استعمال نشده
wound less
زخمی نشده
unquestioned
بحث نشده
unreconstructed
بازسازی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
تا دیر نشده
the date was not specified
نشده بود
tenantless
اشغال نشده
savaging
رام نشده
savaged
رام نشده
savage
رام نشده
unquestioned
بررسی نشده
unquestioned
استنتاق نشده
unpublished
نشر نشده
unaccomplished
انجام نشده
unaccommodated
فراهم نشده
uninvited
دعوت نشده
unconnected
وصل نشده
unearned
کسب نشده
unguarded
حراست نشده
unguarded
حساب نشده
unattached
اعزام نشده
unattached
توفیق نشده
unpublished
چاپ نشده
unadulterated
مخلوط نشده
increate
افریده نشده
intemerate
بی ناموس نشده
unpolished
پرداخت نشده
unpremediated
تصور نشده
undisiplined
تربیت نشده
unsaturate
اشباع نشده
unexploded
منفجر نشده
unsaturated
اشباع نشده
undirected
هدایت نشده
unsaved
پس انداز نشده
unnormalized
هنجار نشده
innascible
زایده نشده
unspotted
ننگین نشده
inedited
منتشر نشده
in sheets
صحافی نشده
in quires
صحافی نشده
imperforate
منگنه نشده
unleached
سفید نشده
unlicked
لیسیده نشده
roughdry
اطو نشده
inedited
چاپ نشده
unsought
کاوش نشده
inextinct
نیست نشده
autochthonous
جابجا نشده
unset
ثابت نشده
undefined
تعریف نشده
non switched line
خط گزینه نشده
unthickened
تغلیظ نشده
unsung
سروده نشده
unsung
ستایش نشده
unsung
خوانده نشده
unwashed
شسته نشده
custom uncleared
ترخیص نشده
uninspected
<adj.>
آزمایش نشده
unabated
کاسته نشده
unclaimed
مطالبه نشده
uncircumcised
ختنه نشده
sightless
دیده نشده
unseen
مشاهده نشده
unshod
نعل نشده
undeeded
در سندقید نشده
unsight
دیده نشده
uncoditioned
شرط نشده
unasked
سوال نشده
uncoditioned
قطعی نشده
uncleared
ترخیص نشده
unsocialized
اجتماعی نشده
unstudied
مطالعه نشده
unseen
مکشوف نشده
uncut
از هم جدا نشده
unchecked
<adj.>
بازرسی نشده
unevaluated
<adj.>
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
ممیزی نشده
unevaluated
<adj.>
ممیزی نشده
unexamined
<adj.>
ممیزی نشده
uninspected
<adj.>
ممیزی نشده
untested
<adj.>
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
ارزیابی نشده
unevaluated
<adj.>
بازرسی نشده
virgins
استفاده نشده
unexamined
<adj.>
بازرسی نشده
virgin
استفاده نشده
uninspected
<adj.>
بازرسی نشده
unread
خوانده نشده
untested
<adj.>
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
امتحان نشده
unchecked
<adj.>
امتحان نشده
unevaluated
<adj.>
امتحان نشده
unexamined
<adj.>
امتحان نشده
uninspected
<adj.>
امتحان نشده
untested
<adj.>
امتحان نشده
inexact
درست نشده
unverified
<adj.>
بررسی نشده
unverified
<adj.>
تست نشده
unverified
<adj.>
بازرسی نشده
unverified
<adj.>
امتحان نشده
unverified
<adj.>
ارزیابی نشده
unverified
<adj.>
ممیزی نشده
unverified
<adj.>
تایید نشده
undetected
کشف نشده
unissued
<adj.>
توزیع نشده
inviolate
نقض نشده
unissued
<adj.>
منتشر نشده
unverified
<adj.>
آزمایش نشده
unverified
<adj.>
کنترل نشده
savages
رام نشده
untested
<adj.>
بررسی نشده
open
واریز نشده
opened
واریز نشده
opens
واریز نشده
unfinished
تمام نشده
unexamined
<adj.>
آزمایش نشده
unevaluated
<adj.>
آزمایش نشده
unchecked
<adj.>
آزمایش نشده
unaudited
<adj.>
آزمایش نشده
unaudited
<adj.>
کنترل نشده
unchecked
<adj.>
تایید نشده
unaudited
<adj.>
تایید نشده
untested
<adj.>
کنترل نشده
uninspected
<adj.>
کنترل نشده
unexamined
<adj.>
کنترل نشده
unevaluated
<adj.>
کنترل نشده
unchecked
<adj.>
کنترل نشده
unsettled
تصفیه نشده
outstandingly
واریز نشده
outstandingly
وصول نشده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com