English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
scribble باشتاب نوشتن
scribbled باشتاب نوشتن
scribbles باشتاب نوشتن
scribbling باشتاب نوشتن
Other Matches
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
in a hasty manner باشتاب
hotfoot باشتاب
to do a thing in haste باشتاب
hastily باشتاب
summary باشتاب
summaries باشتاب
to run away with باشتاب پذیرفتن
apace باشتاب بی درنگ
to run rup باشتاب ساختن
hurry scurry باشتاب انجام شده
cram باشتاب یاد گرفتن
hurry skurry باشتاب انجام شده
full drive باشتاب هرچه بیشتر
crammed باشتاب یاد گرفتن
crams باشتاب یاد گرفتن
cramming باشتاب یاد گرفتن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
hurries بستوه اوردن باشتاب انجام دادن
hurrying بستوه اوردن باشتاب انجام دادن
hurry بستوه اوردن باشتاب انجام دادن
ventre a terre سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
scrawl بد نوشتن
to drive a pen or quill نوشتن
pen نوشتن
to put down نوشتن
set down نوشتن
to reduce to writing نوشتن
superscrible نوشتن
inscribe نوشتن
pens نوشتن
indite نوشتن
inscribing نوشتن
penning نوشتن
inscribes نوشتن
inscribed نوشتن
penned نوشتن
pt down نوشتن
to set down نوشتن
scrawled بد نوشتن
scribble بد نوشتن
write head هد نوشتن
scribbled بد نوشتن
scribbles بد نوشتن
put down <idiom> نوشتن
writes نوشتن
scribbling بد نوشتن
scrawls بد نوشتن
write نوشتن
scrawling بد نوشتن
tabling در فهرست نوشتن
tables در فهرست نوشتن
write-up به تفصیل نوشتن
editorialising سرمقاله نوشتن
itemizing به اقلام نوشتن
penned خامه نوشتن
pen خامه نوشتن
editorialises سرمقاله نوشتن
write up به تفصیل نوشتن
editorialised سرمقاله نوشتن
editorialize سرمقاله نوشتن
editorialized سرمقاله نوشتن
annotate حاشیه نوشتن
tablet بر لوح نوشتن
tablets بر لوح نوشتن
prefacing دیباچه نوشتن
prefaces دیباچه نوشتن
prefaced دیباچه نوشتن
preface دیباچه نوشتن
preambles مقدمه نوشتن
preamble مقدمه نوشتن
editorializing سرمقاله نوشتن
editorializes سرمقاله نوشتن
enlists درفهرست نوشتن
enlisting درفهرست نوشتن
enlist درفهرست نوشتن
noting نت موسیقی نوشتن
notes نت موسیقی نوشتن
note نت موسیقی نوشتن
annotate یادداشت نوشتن
penning خامه نوشتن
write-ups به تفصیل نوشتن
rewrite باز نوشتن
rewrite دوباره نوشتن
circumscribing نوشتن در دور
circumscribes نوشتن در دور
circumscribed نوشتن در دور
circumscribe نوشتن در دور
commentate تقریظ نوشتن
autographing دستخط نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
commentated تقریظ نوشتن
autographed دستخط نوشتن
autograph دستخط نوشتن
commentates تقریظ نوشتن
itemised به اقلام نوشتن
commentating تقریظ نوشتن
prose نثر نوشتن
write-offs زود نوشتن
rewrites دوباره نوشتن
rewrites باز نوشتن
pens خامه نوشتن
itemizes به اقلام نوشتن
write-off زود نوشتن
tabled در فهرست نوشتن
table در فهرست نوشتن
itemized به اقلام نوشتن
itemize به اقلام نوشتن
write off زود نوشتن
autographs دستخط نوشتن
rewrote باز نوشتن
rewrote دوباره نوشتن
rewritten باز نوشتن
rewritten دوباره نوشتن
itemising به اقلام نوشتن
rewriting باز نوشتن
rewriting دوباره نوشتن
penmanship طرز نوشتن
to write out بتفضیل نوشتن
precis خلاصه نوشتن
poetize شعر نوشتن
poeticize شعر نوشتن
overwrite جای نوشتن
overwrite زیاد نوشتن
overwrite دومرتبه نوشتن
over write جای نوشتن
miswrite اشتباه نوشتن
inscroll در طومار نوشتن
jot با شتاب نوشتن
jots با شتاب نوشتن
jotted با شتاب نوشتن
invoice فاکتور نوشتن
r/w خواندن- نوشتن
to dip ones pen in gall سخت نوشتن
tired of writing خسته از نوشتن
read/write head هدخواندن- نوشتن
wirte only تنها نوشتن
read/write خواندن- نوشتن
programs برنامه نوشتن
write head نوک نوشتن
program برنامه نوشتن
list در فهرست نوشتن
write out به تفصیل نوشتن
to write off به اسانی نوشتن
impanel در صورت نوشتن
annotates تفسیر نوشتن
annotates حاشیه نوشتن
annotates یادداشت نوشتن
i am weary of writing از نوشتن خسته
annotating حاشیه نوشتن
elegize قصیده نوشتن
double space یک خط درمیان نوشتن
invoicing فاکتور نوشتن
invoices فاکتور نوشتن
annotating یادداشت نوشتن
demythologize تفسیر نوشتن
invoiced فاکتور نوشتن
annotating تفسیر نوشتن
annotated تفسیر نوشتن
scrolls کتیبه نوشتن
hyphenate با خط پیوند نوشتن
handwrite بادست نوشتن
graphomania شهوت نوشتن
annotate تفسیر نوشتن
graphic وابسته به فن نوشتن
annotated یادداشت نوشتن
annotated حاشیه نوشتن
gloss حاشیه نوشتن بر
engross درشت نوشتن
allegorize تمثیل نوشتن
scroll کتیبه نوشتن
type با ماشین تحریر نوشتن
write inhibit ring حلقه ممانعت از نوشتن
send away for something <idiom> تقاضا نامه نوشتن
to write out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
typewrite باماشین تحریر نوشتن
type write با ماشین تحریر نوشتن
transliterate حرف بحرف نوشتن
write protect ring حلقه حفافت از نوشتن
dyslexic ناتواندر یادگیریخواندنو نوشتن
to make out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to draw up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to draw up نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
to make out نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
to do a test امتحان کتبی نوشتن
to write an exam امتحان کتبی نوشتن
misspell بااملای غلط نوشتن
misspelled بااملای غلط نوشتن
types با ماشین تحریر نوشتن
misspells بااملای غلط نوشتن
misspelt بااملای غلط نوشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com