English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (39 milliseconds)
English Persian
knock the living daylights out of someone <idiom> باعث غش کردن کسی شدن
Search result with all words
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
pluck عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucked عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucking عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucks عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
drive باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
drives باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
operate تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operated تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operates تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
Other Matches
cause باعث
author باعث
causing باعث
causes باعث
incentive باعث
incentives باعث
give rise to باعث شدن
make باعث شدن
vibratory باعث ارتعاش
productive of annoyance باعث زحمت
motive محرک باعث
motives محرک باعث
to give rise to باعث شدن
author باعث شدن
to give birth to باعث شدن
vibrative باعث ارتعاش
it will give rise to a quarrel باعث دعواخواهد شد
makes باعث شدن
touch off <idiom> باعث انفجارشدن
set off <idiom> باعث انفجارشدن
take its toll <idiom> باعث ویرانی
step on one's toes <idiom> باعث رنجش شدن
drinking was his ruin باعث خرابی اوشد
occasions تصادف باعث شدن
occasioned تصادف باعث شدن
occasion تصادف باعث شدن
put through the wringer <idiom> باعث استرسزیاد شدن
it provokes laughter باعث خنده است
turn one's stomach <idiom> باعث حال به هم خوردگی
It is to our credit. باعث روسفیدی ماست
it occasioned his death باعث مرگ اوشد
With pleasure. باعث افتخار من است.
get (someone) down <idiom> باعث ناراحتی شدن
do out of <idiom> باعث از دست دادن
knock oneself out <idiom> باعث تلاش فراوان
to cavse to see باعث دیدن شدن
occasioning تصادف باعث شدن
My pleasure. باعث افتخار من است.
give rise to <idiom> باعث کاری شدن
occasions سبب موقعیت باعث شدن
swirl گشتن باعث چرخش شدن
occasioning سبب موقعیت باعث شدن
allergen مادهای که باعث حساسیت میشود
occasion سبب موقعیت باعث شدن
occasioned سبب موقعیت باعث شدن
swirled گشتن باعث چرخش شدن
swirling گشتن باعث چرخش شدن
shut up باعث وقفه در تکلم شدن
have باعث انجام کاری شدن
give pause to <idiom> باعث توقف وفکر شدن
get through to <idiom> باعث فهمیدن کسی شود
hemagglutinate باعث انعقاد خون شدن
make باعث شدن وادار یا مجبورکردن
casus belli عمل خصمانه باعث جنگ
makes باعث شدن وادار یا مجبورکردن
make out <idiom> باعث اعتماد،اثبات شخص
put on the map <idiom> باعث معروف شدن مکانی
swirls گشتن باعث چرخش شدن
stir up a hornet's nest <idiom> باعث عصبانیت مردم شدن
step up <idiom> باعث سریع شدن چیزی
having باعث انجام کاری شدن
throw back باعث تاخیر شدن رجعت
give to understand <idiom> باعث فهم کسی شدن
crack the whip <idiom> باعث سخت کارکردن شخصی شدن
businesses که باعث میشود یک تجارت کار باشد
keep (someone) up <idiom> باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
business که باعث میشود یک تجارت کار باشد
bring the house down <idiom> باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
q fever تب کیو که باعث ذات الریه میشود
have the last laugh <idiom> باعث احمق بنظر رسیدن شخص
to show somebody up [by behaving badly] باعث خجالت کسی شدن [با رفتار بد خود]
glitches هر چیزی که باعث قط ع ناگهانی کامپیوتر یا وسیله شود
glitch هر چیزی که باعث قط ع ناگهانی کامپیوتر یا وسیله شود
air one's dirty laundry (linen) in public <idiom> مسئلهای که فاش شدنش باعث ناراحتی شود
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
definition کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
avalanche عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanches عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
definitions کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
hemolyze باعث تجزیه گویچه سرخ خون شدن
pep talk <idiom> صحبتی که باعث ایجاد انگیزه درفرد شود
biases وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
type ahead ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
bias وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
hang up <idiom> جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
Absence makes the heart grow fonder. <proverb> جدایى و دورى , باعث افزایش علاقه و دوستى مى شود.
bounces جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
fatal error خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
bounce جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounced جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
levelled کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
series 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
levels کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
wrong-foot باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
template دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
fuse رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
templates دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
backspace کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود
leveled کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
fused رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
level کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
backspace کدی که باعث یک واحد برگشت نشانه گر در صفحه نمایش میشود
action که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
turpis causa عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
in off به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود
This law wI'll be a disincentive to foreign investors. این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
yips هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
dry contact اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
rung [تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
actions که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
delta clock مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
logical خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
ctrl انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
leg before ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
CTR انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
over voltage protection وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
dead دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
non breaking space حرف فاصله که باعث میشود و کلمه توسط خط شکسته جدا نشوند
dead کلیدهای صفحه کلید که باعث رویدادن یک عمل می شوند مثل Shift
In the long run fatty food makes your arteries clog up. در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
bell character کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
estopel عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
plea in abatement دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
halt دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
returning دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
memoranda ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
halt دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
autoscore در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
returned دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
halted دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
memorandum ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
return دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
returns دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
aggregates دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
res inter alios debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
aggregate دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
halts دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
memorandums ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
halts دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
polarized ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
halted دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
catastrophic error مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود
ACPI که باعث میشود سیستم عامل به طور خودکار سخت افزار مناسب را تشخیص دهد
caps کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
capitals کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
scsi پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
vectors که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
DoubleSpace برنامه نرم افزاری که بخشی از DOS-MS است و باعث فشرده سازی دیسک میشود
burn out گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
to poke one's head into a hornets' nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
dragging روشی که باعث میشودتصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
to stir up a hornet's nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
to open a can of worms <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
draws ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
running down case دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
antibiotics مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
LSD لیسرجیک اسید دی اتیل آمید [دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
flutter کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
policy of contianment سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
terminator ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
flutters کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
antibiotic مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
fluttered کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
draw ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
cruelty عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
reactive mode حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
kelly قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
alphaphotographic آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
common nuisance منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
blade cuff قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
french revolution انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
glitch یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
flat بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
surge وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surges وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
flattest بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
surged وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
Training makes the memory absorb more. آموزش [ورزش حافظه] باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند.
androgen هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
crabs عصبانی شدن باعث تحریک وعصبانیت شدن ادم ترشرو
crab عصبانی شدن باعث تحریک وعصبانیت شدن ادم ترشرو
glitches یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
trend مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
unrecoverable error خطای سخت افزاری یا نرم افزاری کامپیوتر که باعث آسیب برنامه میشود
crossfiring اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
dragged به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
jitter خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com