English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
take its toll <idiom> باعث ویرانی
Other Matches
demolitions ویرانی
demolition ویرانی
destruct ویرانی
desolateness ویرانی
desolation ویرانی
ravaged ویرانی
ravages ویرانی
ravage ویرانی
destruction ویرانی
verthrow ویرانی
downcast ویرانی
smashing ویرانی
depopulation ویرانی
ravaging ویرانی
ruination ویرانی
dilapidation ویرانی
decadency ویرانی
havoc غارت و ویرانی
ravaged تاخت و تاز ویرانی
ravages تاخت و تاز ویرانی
dilapidate بحال ویرانی دراوردن
ravaging تاخت و تاز ویرانی
decadence فساد اغاز ویرانی
ravage تاخت و تاز ویرانی
take a bath <idiom> ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
causes باعث
incentives باعث
causing باعث
cause باعث
incentive باعث
author باعث
vibratory باعث ارتعاش
motive محرک باعث
to give birth to باعث شدن
productive of annoyance باعث زحمت
set off <idiom> باعث انفجارشدن
it will give rise to a quarrel باعث دعواخواهد شد
to give rise to باعث شدن
vibrative باعث ارتعاش
author باعث شدن
give rise to باعث شدن
makes باعث شدن
make باعث شدن
touch off <idiom> باعث انفجارشدن
motives محرک باعث
It is to our credit. باعث روسفیدی ماست
to cavse to see باعث دیدن شدن
it provokes laughter باعث خنده است
it occasioned his death باعث مرگ اوشد
occasion تصادف باعث شدن
drinking was his ruin باعث خرابی اوشد
occasions تصادف باعث شدن
occasioning تصادف باعث شدن
occasioned تصادف باعث شدن
do out of <idiom> باعث از دست دادن
get (someone) down <idiom> باعث ناراحتی شدن
knock oneself out <idiom> باعث تلاش فراوان
turn one's stomach <idiom> باعث حال به هم خوردگی
put through the wringer <idiom> باعث استرسزیاد شدن
step on one's toes <idiom> باعث رنجش شدن
With pleasure. باعث افتخار من است.
My pleasure. باعث افتخار من است.
give rise to <idiom> باعث کاری شدن
occasioning سبب موقعیت باعث شدن
hemagglutinate باعث انعقاد خون شدن
having باعث انجام کاری شدن
have باعث انجام کاری شدن
swirls گشتن باعث چرخش شدن
swirling گشتن باعث چرخش شدن
swirled گشتن باعث چرخش شدن
allergen مادهای که باعث حساسیت میشود
make out <idiom> باعث اعتماد،اثبات شخص
occasioned سبب موقعیت باعث شدن
occasion سبب موقعیت باعث شدن
occasions سبب موقعیت باعث شدن
swirl گشتن باعث چرخش شدن
casus belli عمل خصمانه باعث جنگ
makes باعث شدن وادار یا مجبورکردن
make باعث شدن وادار یا مجبورکردن
stir up a hornet's nest <idiom> باعث عصبانیت مردم شدن
step up <idiom> باعث سریع شدن چیزی
throw back باعث تاخیر شدن رجعت
put on the map <idiom> باعث معروف شدن مکانی
get through to <idiom> باعث فهمیدن کسی شود
shut up باعث وقفه در تکلم شدن
give pause to <idiom> باعث توقف وفکر شدن
give to understand <idiom> باعث فهم کسی شدن
knock the living daylights out of someone <idiom> باعث غش کردن کسی شدن
bring the house down <idiom> باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
business که باعث میشود یک تجارت کار باشد
keep (someone) up <idiom> باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
businesses که باعث میشود یک تجارت کار باشد
q fever تب کیو که باعث ذات الریه میشود
have the last laugh <idiom> باعث احمق بنظر رسیدن شخص
crack the whip <idiom> باعث سخت کارکردن شخصی شدن
type ahead ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
glitch هر چیزی که باعث قط ع ناگهانی کامپیوتر یا وسیله شود
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
to show somebody up [by behaving badly] باعث خجالت کسی شدن [با رفتار بد خود]
pep talk <idiom> صحبتی که باعث ایجاد انگیزه درفرد شود
definitions کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
biases وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
drive باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
avalanches عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
drives باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
glitches هر چیزی که باعث قط ع ناگهانی کامپیوتر یا وسیله شود
avalanche عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
air one's dirty laundry (linen) in public <idiom> مسئلهای که فاش شدنش باعث ناراحتی شود
hemolyze باعث تجزیه گویچه سرخ خون شدن
definition کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
bias وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
template دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
backspace کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود
templates دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
leveled کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levelled کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levels کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
wrong-foot باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
Absence makes the heart grow fonder. <proverb> جدایى و دورى , باعث افزایش علاقه و دوستى مى شود.
series 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
fatal error خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
fused رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
bounce جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounced جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
fuse رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
bounces جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
hang up <idiom> جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
over voltage protection وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
dry contact اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
leg before ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
rung [تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
backspace کدی که باعث یک واحد برگشت نشانه گر در صفحه نمایش میشود
This law wI'll be a disincentive to foreign investors. این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
CTR انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
ctrl انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
delta clock مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
turpis causa عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود
yips هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود
in off به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود
action که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
actions که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
logical خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
estopel عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
dead دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
dead کلیدهای صفحه کلید که باعث رویدادن یک عمل می شوند مثل Shift
bell character کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
non breaking space حرف فاصله که باعث میشود و کلمه توسط خط شکسته جدا نشوند
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
In the long run fatty food makes your arteries clog up. در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
halts دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
memorandums ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
plea in abatement دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
returns دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
halts دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
returning دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
autoscore در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
memorandum ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
memoranda ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
res inter alios debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
polarized ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
returned دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
halted دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halt دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
aggregates دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregate دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
halted دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
catastrophic error مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود
to stir up a hornet's nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
caps کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
dragging روشی که باعث میشودتصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
ACPI که باعث میشود سیستم عامل به طور خودکار سخت افزار مناسب را تشخیص دهد
to poke one's head into a hornets' nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to open a can of worms <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
scsi پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
burn out گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
vectors که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
capitals کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
DoubleSpace برنامه نرم افزاری که بخشی از DOS-MS است و باعث فشرده سازی دیسک میشود
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
draws ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
fluttering کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
draw ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
policy of contianment سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
terminator ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
running down case دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
antibiotic مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
flutter کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
LSD لیسرجیک اسید دی اتیل آمید [دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
flutters کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com