Dictiornary-Farsi | باعوض کردن دنده تندکردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (38 milliseconds)

English	Persian
to gear up	باعوض کردن دنده تندکردن


Other Matches

to gear down	باعوض کردن دنده کندکردن
ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
quick en	تندکردن
accelerated	تندکردن
accelerating	تندکردن
accelerates	تندکردن
to tone up	تندکردن
step out	قدم تندکردن
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
rib	دنده دار کردن
change down	به دنده سنگین حرکت کردن
threads	دنده دار کردن مارپیچ
thread	دنده دار کردن مارپیچ
throwin	در دنده انداختن تزریق کردن
rougher	دنده دنده کننده
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
geared	دنده
stricter	یک دنده
strictest	یک دنده
strict	یک دنده
costa	دنده
gears	دنده
dependum	ته دنده
geap	دنده
spare ribs	سر دنده
rib	دنده
hard-nosed	یک دنده
slat	دنده ها
slats	دنده ها
gear	دنده
drives	دنده
drive	دنده
cogged wheels	چرخ دنده ها
cog wheels	چرخ دنده ها
cogwheels	چرخ دنده ها
gearwheels	چرخ دنده ها
gear wheel	چرخ دنده
rib	گوشت دنده
rib	دنده میله
cogged wheel	چرخ دنده
laticostate	دنده پهن
cog wheel	چرخ دنده
cross-rib	دنده ی قوس
cog [cogwheel]	چرخ دنده
low gear	دنده کندکن
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
gearwheel	چرخ دنده
high speed	دنده سریع
gear level	دسته دنده
pinwheel	چرخ دنده
reverse gears	دنده معکوس
reverse gear	دنده معکوس
gear box	جعبه دنده
frame	دنده عرضی
cogs	دنده چرخ
cog	دنده چرخ
french chop	گوشت دنده
gear case	جعبه دنده
external thread	دنده خارجی
cramwheel	دنده کرامویل
cramwheel	دنده مخروطی
drive mechanism	جعبه دنده
dependum angle	زاویه ته دنده
planetary gear	دنده خورشیدی
gear cutter	دنده تراش
sheaths	تیزی دنده
sheath	تیزی دنده
jackshaft	دنده عقب
spareribs	گوشت دنده
threads	دنده پیچ
timber	دنده عرضی
gear	چرخ دنده
gear	جعبه دنده
worm gear	دنده مورب
worm gear	دنده مارپیچی
wheelwork	چرخ دنده
geared	چرخ دنده
geared	جعبه دنده
pinion	جرخ دنده
spur gear	دنده ملخی
chop	گوشت دنده
longitudinal	دنده طولی
gearshifts	دنده عوض کن
gearshifts	میله دنده
gearshift	دنده عوض کن
gearshift	میله دنده
pinions	جرخ دنده
stave	دنده بشکه
sprocket	دنده زنجیر
pinioning	جرخ دنده
shifting lever	دسته دنده
gears	چرخ دنده
steering gear	دنده فرمان
transmission	جعبه دنده
cogwheel	چرخ دنده
bevel gear	دنده کرامویل
toothed wheel	چرخ دنده
stick shift	دسته دنده
gearboxes	جعبه دنده
bendix	دنده بندیکس
bendix	دنده استارت
bevel gear	دنده مورب
top radius	گردی سر دنده
gear wheels	چرخ دنده ها
transmissions	جعبه دنده
transmission case	جعبه دنده
gears	جعبه دنده
gearbox	جعبه دنده
gearing	جعبه دنده
grooved	دنده دار
ribbed	دنده دار
thread	دنده پیچ
steering gear	دنده سکان
ratchet	دنده جغجغه ای
magnetic gear shift	دسته دنده مغناطیسی
rack	چرخ دنده دار
short ribs	گوشت با استخوان دنده
racked	چرخ دنده دار
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
rib	هرچیز شبیه دنده
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
riblet	انتهای دنده گوسفند
pair of gears	زوج چرخ دنده
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
wracks	چرخ دنده دار
wracked	چرخ دنده دار
precostal	واقع در پیش دنده ها
rachet	ضامن چرخ دنده
racks	چرخ دنده دار
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
sawtooth wave	موج دنده ارهای
pinions	دنده هرزه گرد
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
gear stick	دسته دنده اتومبیل
gear lever	دسته دنده اتومبیل
compasition gear	چرخ دنده مرکب
cross-springer	[دنده اریب در طاق]
bevel gearing	گیربکس دنده مخروطی
contact backlash	دنده کور تماس
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
nut	چرخ دنده ساعت
ratchet	ضامن چرخ دنده
pinions	چرخ دنده جناحی
pinioning	دنده هرزه گرد
pinioning	چرخ دنده جناحی
pinion	دنده هرزه گرد
pinion	چرخ دنده جناحی
gear	پوشش دنده دار
geared	پوشش دنده دار
gears	پوشش دنده دار
ratchets	ضامن چرخ دنده
crown gear	چرخ دنده محدب
differential gear	دنده عقب اتومبیل
driving gear	چرخ دنده محرک
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
grub screw	میله دنده دار
he broke his rib or something	دنده منده اش شکست
helical gear	چرخ دنده حلزونی
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
high gear	دنده قوی خودرو
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
pull gear	چرخ دنده بالابر
inside thread	دنده داخلی قلاویز
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
gear ratio	نسبت چره دنده ها
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
eight speed gear drive	گیربکس هشت دنده
four gear drive	گیربکس چهار دنده
gear assembly	مجموعه چرخ دنده ها
gear case	پوسته جعبه دنده
gear change box	جعبه تعویض دنده
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
gear in	درگیری دو چرخ دنده
it serves him right	دنده اش هم نرم شود
worm wheel	چرخ دنده حلزونی
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
steering gear	جعبه دنده فرمان
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
gear shift	دسته دنده اتومبیل
step up gear	چرخ دنده افزاینده
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
gear box	جعبه دنده گیرباکس
tumble gear	چرخ دنده واسطه
worm wheel	دنده کرمی شکل
starter gear ring	چرخ دنده استارتر
transmission oil	روغن جعبه دنده
transmission grease	گریس جعبه دنده
transmission gear	چرخ دنده انتقال
worm gear	چرخ دنده حلزونی
get up on the wrong side of the bed <idiom>	از دنده چپ بلند شدن
worm gear mechanism	مکانیزم چرخ دنده حلزونی
gear blank	چرخ دنده کار نکرده
planet wheel	چرخ دنده چرخان بدورمحور