Dictiornary-Farsi | باغ سبزی کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
maket garden	باغ سبزی کاری


Other Matches

veg	سبزی
green stuff	سبزی
vegetable	سبزی
green meat	سبزی
greenless	بی سبزی
greenness	سبزی
greenstuff	سبزی
greenth	سبزی
legume	سبزی
virescence	سبزی
viridity	سبزی
green jaundice	سبزی
greenery	سبزی
verdancy	حالت سبزی
greengrocers	سبزی فروش
greengrocer	سبزی فروش
coster	سبزی فروش
vegetable soup	سوپ سبزی
viridescence	میل به سبزی
fawner	سبزی پاک کن
obsequious	سبزی پاک کن
wrack	اشغال سبزی
vegetably	بشکل سبزی
vegetably	سبزی وار
green vegetable	سبزی خوراکی
pot herb	سبزی پختنی
greengrocery	سبزی فروشی
verdure	تازگی سبزیجات سبزی
pickler	پیازترشی سبزی ترشی
What vegetables do you have?	چه سبزی هایی دارید؟
vegetable diet	خوراک سبزی دار
buble and squeak	قیمه با سبزی یا کلم
virescence	سبزی غیرعادی دربرگهای گل
fawningly	ازروی سبزی پاک کنی
minestrone	سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
olla	یکجور اش سبزی دار دراسپانی
costermonger	سبزی فروش دوره گرد
fawning	دم لابه سبزی پاک کنی
garden stuff	حاصل باغ :سبزی ومیوه
Cooked vegetables digest easily.	سبزی پخته زود هضم است.
flatteringly	متملقانه ازروی سبزی پاک کنی
olericulture	سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
borscht	نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
the greenish hue of blue	حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
borsch	نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
gallows bird	کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
green bice	رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
gonidium	یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
pearlies	جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
impotency	کاری
slobbery	تف کاری
curry	کاری
hypofunction	کم کاری
plasterwork	گچ کاری
malfunctions	کژ کاری
parget	گچ کاری
malfunctioned	کژ کاری
malfunction	کژ کاری
plastering	گچ کاری
electroplating	اب کاری
curries	کاری
feckful	کاری
inaction	بی کاری
effective	کاری
impotence	کاری
active	کاری
under employment	کم کاری
curry powders	کاری
currie	کاری
flower piece	گل کاری
curry powder	کاری
intent on doing anything	کاری
hydrotreating	هیدروژن کاری
punch-up	کتک کاری
it is a soft snap	کاری ندارد
hypothyroidism	کم کاری تیروئید
sew	سوزن کاری
off season	در دوران کم کاری
bas-relief	برجسته کاری
i will see sbout it	یک کاری می کنم
hunkerism	محافظه کاری
extruding	چکش کاری
cladding	پوشش کاری
cladding	روکش کاری
punch-ups	کتک کاری
ingraving	کنده کاری
lighterage	دوبه کاری
knurled tool	ابزار اج کاری
you are welcome	کاری نکردم
insulation	عایق کاری
lead work	سرب کاری
lay off	فصل کم کاری
lattice work	شبکه کاری
brushwork	قلممو کاری
hours of business	ساعتهای کاری
cloisonne	مینا کاری
energetic	جدی کاری
pique	منبت کاری
afforestation	جنگل کاری
frustrating	بدل کاری
burnishing	صیقل کاری
burnishing	پرداخت کاری
metalwork	فلز کاری
metallurgy	فلز کاری
extrude	چکش کاری
frustrates	بدل کاری
extruded	چکش کاری
extrudes	چکش کاری
hammering	چکش کاری
plating	روکش کاری
frustrate	بدل کاری
by way of reciprocation	به جای [کاری]
in return	به جای [کاری]
by way of reciprocation	درعوض [کاری]
latticing	شبکه کاری
dressing-down	چوبه کاری
brocade	زری کاری
insagacity	ندانم کاری
in return	در تلافی [کاری]
workbenches	محیط کاری
illumination	تذهیب کاری
illuminations	تذهیب کاری
latticework	شبکه کاری
by way of reciprocation	در تلافی [کاری]
workbench	محیط کاری
in return	درعوض [کاری]
an active man	مرد کاری
an active remedy	درمان کاری
anaplasty	پیوند کاری
touch off <idiom>	شروع کاری
argentation	نقره کاری
blindage	صیقل کاری
discreetnss	احتیاط کاری
boo boo	اشتباه کاری
discreetness	احتیاط کاری
active cell	خانه کاری
acrography	گچ کاری برجسته
misconduct	خلاف کاری
decoration	زینت کاری
decorations	زینت کاری
You dont seem to be with it . You dont know the half of it .	تو کجای کاری
dry farm	دیم کاری
drilling work	مته کاری
finishing	پرداخت کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
brick work	سفت کاری
cementation	سمنت کاری
cementation	سیمان کاری
chromium plating	اب کرم کاری
crypianalysis	پنهان کاری
counterattack	بدل کاری
cotton plantation	پنبه کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
come to <idiom>	شروع کاری
compulsiveness	مکرر کاری
cutting off	برش کاری
cautiousness	احتیاط کاری
caulking	بتونه کاری
brick work	اجر کاری
brickworks	سفت کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
business hours	ساعت کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
calk	بتونه کاری
d. touch	نازک کاری
canniness	ملاحظه کاری
cartwhip	شلاق کاری
conservativeness	محافظه کاری
tokenism	نمونه کاری
lubrication	روغن کاری
contouring operation	فرم کاری
drilling	مته کاری
to be up to the task [to be equal to something] <idiom>	از پس کاری برآمدن
fretwork	منبت کاری
graving	کنده کاری
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
welding	جوش کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
joinery	نازک کاری
tour de force	شیرین کاری
hole punching	منگنه کاری
brickwork	سفت کاری
punching	منگنه کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
prepared	آمادهانجام کاری
compounding	امیزه کاری

maket garden

باغ سبزی کاری