Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (9 milliseconds)
English
Persian
grain
بافت
tissue
بافت
tissues
بافت
texture
بافت
textures
بافت
context
بافت
contexts
بافت
knitted
بافت
contexture
بافت
fiber
بافت
Other Matches
mixd weave
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
gold tisane
زر بافت
neurine
بافت پی
of a loose textture
شل بافت
of a loose texture
شل بافت
loose texture
بافت شل
knit goods
کش بافت
phloem
بافت لیفی
direction
سمت بافت
histology
بافت شناسی
finespun
ریز بافت
chain stitch
بافت زنجیری
xylem
بافت چوبی
plain weave
بافت ساده
fibrosis
تصلب بافت ها
basket weave
بافت حصیری
close-knit
ریز بافت
stroma
بافت بنیادی
fiber
بافت لیف
flat weave
تخت بافت
hand knife
خوش بافت
selvedge
گرد بافت
vascular tissue
بافت اوندی
sennet
بافت حصیری
histoloysis
بافت خواری
knit goods
کالای کش بافت
texture of soil
بافت خاک
soil texture
بافت خاک
stroma
بافت نمدی
selvage
گرد بافت
sclerenchyma
بافت زنبوری
nerve tissue
بافت عصبی
hand knitted
دست بافت
histogen
بافت ساز
histogenesis
بافت سازی
welknit
خوش بافت
vascular tissue
بافت هادی
necrosis
بافت مردگی
in vivo
بافت زنده
weaves
ساختن بافت
typical
<adj.>
بافت عادی
typical
<adj.>
بافت معمولی
texture
ترکیب بافت
texture
بافت تاروپود
fibre
بافت لیف
style
سبک بافت
grosser
درشت بافت
weave
ساختن بافت
textures
بافت تاروپود
weaving draft
نقشه بافت
basket-weave
بافت حصیری
sclerosis
تصلب بافت
fibres
بافت لیف
gross
درشت بافت
grossed
درشت بافت
grosses
درشت بافت
grossest
درشت بافت
grossing
درشت بافت
web
بافت یا نسج
webs
بافت یا نسج
woof
دست بافت
cellular tissue
بافت زنبوری
biopsy
بافت برداری
knotless
بافت شل و آزاد
adipose tissue
بافت چربی
plain weave
بافت حصیری
homespun
بافت خانگی
knotless
بافت تقلبی
cellular
بافت سلولی
collenchyma
بافت کلانشیم
woofs
دست بافت
interlocking
بافت با قلاب
slit weave
بافت چاکدار
slip
خطا در بافت
reticulum
بافت همبند و مشبک
blemish
[mistake]
عدم تقارن در بافت
taffetized
دارای بافت تافته
reticulum
بافت نگاهدارنده اعصاب
plain weave
پارچه ساده بافت
knotless
بافت بدون گره
balanced plain weave
بافت ساده یک رو یک زیر
sclerenchyma
بافت سخت سلولی
wire netting
بافت توری سیمی
regular weave
[plain]
بافت معمولی و ساده
woodiness
بافت چوبی وفوردرخت
steel fabric
بافت فولاد ساختمانی
tightly weave
بافت پرتراکم و سفت
warp
نخ تار
[در طول بافت]
soil separates
اجزاء بافت خاک
sequestrum
قسمت بافت مرده
contextual architecture
معماری بافت گرایی
suber
بافت چوب پنبهای
phelloderm
بافت چوب پنبهای
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
fabrics
سبک بافت اساس
commissure
بافت عصبی رابط
fabric
سبک بافت اساس
anterior commissure
بافت رابط قدامی
epithelialize
بافت پوششی شدن
collenchyma
بافت لانه زنبوری
homemade
خانگی خانه بافت
building steel lathing
بافت ساختمان فولادی
histology
علم بافت شناسی
histologist
متخصص بافت شناسی
histological
وابسته به بافت شناسی
histologic
وابسته به بافت شناسی
epithelize
بافت پوششی شدن
fibrosis
افزایش بافت لیفی
of a coarse fibre
درشت بافت زمخت
homespun
بافت میهنی وطنی
gauze
نوعی بافت توری
myoma
غده بافت ماهیچه
metal gauze
بافت توری فلزی
mesophyll
بافت درونی برگ
lymphopoiesis
تشکیل بافت لنفی
lymphomatous
دارای بافت لنفی
lymphomatoid
دارای بافت لنفی
neuroglia
بافت حافظ عصب
faille
نوعی پارچه ساده بافت
textures
دارای بافت ویژهای نمودن
match
قرینه سازی در طرح یا بافت
dyed-in-the-wool
پیش از بافت رنگرزی شده
flat weave
بافت ساده و بدون پرز
cotton duke
بافت ساده پنبهای یا کتانی
texture
دارای بافت ویژهای نمودن
regattas
پارچه نخی سفت بافت
anomalous weave
بی نظمی و عدم تقارن در بافت
adenoidal
منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
biopsy
ازمایش میکروسکپی بافت زنده
aceratosis
نارسی و نابالغی بافت شاخی
parenchyma
مغز غده بافت اصلی
neurogenic
ایجاد کننده بافت عصبی
scar tissue
بافت همبند جای زخم
lymphoma
غده مرکب از بافت لنفاوی
intervenium
بافت میان رگهای برگ
regatta
پارچه نخی سفت بافت
suberic
دارای بافت چوب پنبهای
suberose
دارای بافت چوب پنبهای
suberous
دارای بافت چوب پنبهای
tarlatan
پارچه نخی ساده بافت
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
adenoma
ورم خوش خیم بافت غدهای
corks
بافت چوب پنبه درخت بلوط
cork
بافت چوب پنبه درخت بلوط
albumens
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumen
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
conceit
[بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
frostbite
یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
gray matter
ماده خاکستری بافت عصبی مغز
suberization
ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
fibrocyte
سلول دوکی شکل بافت همبندی
suberize
تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
Urban tissue sites
سایت های بافت فرسوده شهری
necrotic
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
to pace the web
پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
welknit
سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
homograft
پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
adenoid
شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
phlegmon
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
Cicim
جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
bunting
پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
essential elements
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
epithelioma
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
texture mapping
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
grafted
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
weft-face pattern
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
row
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
move of pattern
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
graft
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
power loom
ماشین بافندگی
[در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
grafts
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
accessory objects
لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
twill weave
بافت ساده حصیری
[که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
hook knife
چاقوی قلاب شکل
[جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
Alcaraz
یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
silver thread
نخ های زربفت یا نقره ای
[این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
Family prayer rug
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
webbing end
[قسمت گلیم بافی فرش قبل از شروع به بافت اصلی متن فرش]
epithelialize
پوشیده شدن باو یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
mohair
کرک
[نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
filed
زمینه اصلی فرش
[که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
epithelize
پوشیده شدن با و یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
fraudulent weave
[false]
بافت تقلبی
[بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
closed back
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
relative humidity
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
figural rug
[pictorial]
فرش تصویری
[در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
relief
نقش یا گل برجسته
[این امر در فرشبافی بیشتر در هنگام بافت چهره انسان، گاه نقوش حیوانات و یا استفاده از آیات، کلمات و شعر در متن و یا حاشیه فرش بکار می رود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com