English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (12 milliseconds)
English Persian
crest بالاترین درجه
cresting بالاترین درجه
crests بالاترین درجه
tip top بالاترین درجه
tiptop بالاترین درجه
Search result with all words
crest به بالاترین درجه رسیدن
cresting به بالاترین درجه رسیدن
crests به بالاترین درجه رسیدن
ne plus ultra بالاترین درجه ذروه
upmost عالی ترین بالاترین درجه
Other Matches
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
upmost بالاترین
topmost بالاترین
uppermost بالاترین
be-all and end-all بالاترین
superlatives بالاترین
superlative بالاترین
topsail بالاترین بادبان
highest price بالاترین قیمت
noontide بالاترین نقطه
poop deck بالاترین پل پاشنه
maximum بالاترین ماکسیمم
top flight بالاترین موفقیت
first water بالاترین مقام
upside بالاترین قسمت
high watermark بالاترین نشان اب
high-water mark بالاترین داغ اب
royalmast بالاترین دکل
high-water marks بالاترین داغ اب
high water mark بالاترین داغ اب
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
aloft در بالاترین نقطهء کشتی
quintessence پنجمین و بالاترین عنصروجود
zenith بالاترین نقطه اسمان
maximum بالاترین مقدار ماکسیمم
tae guk بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
highest occupied molecular orbital بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
trucking خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucks خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
truck خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
top بخش ای که در بالاترین قسمت چیزی قرار دارد
roots بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
root بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
top billing بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class درجه سوم بلیط درجه 3
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
homo orbital occupiesmolecular highest بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده
altar-stair [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
altar-steps [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
clerastory [ey] [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerestory [ey] [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
overstorey [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
PLV الگوریتم فشرده سای ویدیو با بالاترین کیفیت که با ترتیب ویدیو تمام متحرک DVI کار میکند
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
gauges درجه
kyu درجه
gauged درجه
mark درجه
marks درجه
number one درجه یک
high-class درجه یک
low grade کم درجه
degree درجه
elevation درجه
aquastat درجه
top hole درجه یک
classy درجه یک
elevations درجه
tophole درجه یک
topnotch درجه یک
second class درجه دو
top-notch درجه یک
degrees درجه
slap-up درجه یک
gauge درجه
echelons درجه
echelon درجه
nobby درجه یک
rank درجه
equally <adv.> به یک درجه
proportions درجه
second class درجه 2
gage درجه
gage=gauge درجه
gauge glass درجه اب
copacetic درجه یک
pitch درجه
pitches درجه
gauge=gage درجه
grades درجه
just as well <adv.> به یک درجه
ranked درجه
first class درجه یک
scale درجه
lengths درجه
length درجه
ranks درجه
copesetic درجه یک
first string درجه یک
proportion درجه
title درجه
titles درجه
second-rate درجه دو
third-rate درجه سه
scalage درجه
top درجه یک
grade درجه
run of the mine بی درجه
second rate درجه دو
clinical thermometer درجه
chinical t. درجه
rate درجه
rates درجه
third rate درجه سه
secondary alcohol الکل 2 درجه
secondary hydrogen هیدروژن 2 درجه
berates خلع درجه
secondary carbon کربن 2 درجه
rear sight شکاف درجه
grading درجه بندی
royal honor درجه سلطنتی
berated خلع درجه
largely تا درجه زیادی
whither بکدام درجه
secondary amine امین 2 درجه
berating خلع درجه
third rate درجه سوم
reversible elbow زانوی 09 درجه
berate خلع درجه
third-rate درجه سوم
stage درجه مرحله
second class دومین درجه
second class درجه دوم
ninths درنهمین درجه
ninth درنهمین درجه
velocity درجه تندی
second degree of readiness امادگی درجه دو
inferiors درجه دوم
inferior درجه دوم
stages درجه مرحله
graduation درجه گرفتن
graduation درجه بندی
in the highest d. به منتها درجه
confidence level درجه اطمینان
consistence درجه غلظت
cope flask درجه روئی
gaduate درجه دار
fuel grade درجه سوخت
d.p درجه بسپارش
dan درجه درکاراته
first water درجه اول
degree of advancement درجه پیشرفت
degree of centralization درجه تمرکز
gradational به ترتیب درجه
grade of channel درجه کانال
graduator درجه گذار
brick layer بنای درجه دو
calibration درجه بندی
honor درجه نشان
elevation stop حد نهایی درجه
centigrade degree درجه صدبخشی
high grade product محصول درجه یک
high grade درجه اعلی
degree of compaction درجه تراکم
degree of crystalinity درجه بلورینگی
first rate درجه اول
first class brick اجر درجه یک
first class درجه اول
dot pitch درجه نقطه
efficacity درجه تاثیر
eldership ارشدیت درجه
electrical degree درجه الکتریکی
elevating arc قطاع درجه
elevation circle قطاع درجه
elevation scale مقیاس درجه
degree opulence درجه توانگری
degree of saturation درجه اشباع
degree of relationship درجه خویشاوندی
degree of curve درجه انحناء
degree of dissociation درجه تفکیک
degree of freedom درجه ازادی
degree of polymerization درجه بسپارش
degree of precision درجه دقت
first rate نخستین درجه
elevation scale طبلک درجه
baume degree درجه بومه
clump درجه سردوشی
clumped درجه سردوشی
clumping درجه سردوشی
clumps درجه سردوشی
quadratic درجه دوم
fluidity درجه سفتی
primery amine امین 1 درجه
primary carbon کربن 1 درجه
primary alcohol الکل 1 درجه
consistency درجه غلظت
comparatives درجه تفضیلی
baccslavreate درجه شوالیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com