English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
Search result with all words
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
Other Matches
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
area of operation منطقه عملیات
suprapermafrost ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
air surface zone منطقه عملیات ضد زیردریایی
zone of action منطقه عملیات یکان
area security تامین منطقه عملیات
air area operations عملیات منطقه هوایی
staging area منطقه شروع عملیات
area coordination group گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
proportional clothing لباس هماهنگ یا همرنگ زمین یا منطقه عملیات
assault area diagram نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
ratline عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
into the bargain بالای ان
over- بالای
over- بالای سر
atop of در بالای
atop of بالای
at the top of در بالای
above بالای
oer بالای
overhead بالای سر
above بالای سر
upped بالای
outreach بالای سر
overhead در بالای سر
over بالای
over بالای سر
up بالای
upping بالای
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
on بالای در باره
ridge pole کش بالای شیروانی
crown بالای هرچیزی
knap بالای تپه
ridge tree کش بالای شیروانی
crow's nest بالای بلندی
in بالای روی
in- بالای روی
overhead cover حفاظ بالای سر
ridge piece کش بالای شیروانی
overhead backhand بک هند از بالای سر
crowns بالای هرچیزی
over the horizon بالای افق
over the horizon از بالای افق
oer بالای سر روی سر
aloft در بالای زمین
mantel board در بالای بخاری
It passed over my head. از بالای سرم رد شد
up the street بالای خیابان
run over <idiom> حرکت از بالای
plunging fire اتش بالای سر
fanlights پنجره بالای در
mean high water اب بالای میانگین
pressure above the atmosphere فشار بالای جو
uptown بالای شهر
above the earth بالای زمین
rooftops بالای بام
upstream بالای رودخانه
fan light پنجره بالای در
overhead forehand فورهند از بالای سر
rooftop بالای بام
fanlight پنجره بالای در
roof tree کش بالای شیروانی
overhead stroke ضربه از بالای سر
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
headline در بالای صفحه ریسمان
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
intercepting ditch ابرو بالای خاکبرداری
the sky is above us آسمان بالای سر ماست
tree house خانه بالای درخت
bartizan کنگره بالای برج
overwrite بالای محلی نوشتن
overhead pass پاس با دو دست از بالای سر
bed moulding گچبری بالای کتیبه
rain water head طشتک بالای ناودان
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
aloft سطوح بالا در بالای
superlunary واقع بر بالای ماه
aboveground در بالای سطح زمین
pulpit بالای منبر رفتن
refereeing داور بالای والیبال
spike over the block ابشار از بالای دفاع
referees داور بالای والیبال
refereed داور بالای والیبال
chimney-head [بالای دودکش کوره ای]
head water بالای رودخانه بالارود
pulpits بالای منبر رفتن
headlines در بالای صفحه ریسمان
high rate of interest نرخ بالای بهره
penthouse اطاقک بالای بام
penthouses اطاقک بالای بام
trucks کلاهک بالای دکل
trucking کلاهک بالای دکل
trucked کلاهک بالای دکل
truck کلاهک بالای دکل
referee داور بالای والیبال
on station پروازهواپیما بالای هدف
space above property فضای قسمت بالای ملک
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
eyebrows گچ بری هلالی بالای پنجره
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
tapes نوار پهن بالای تور
parhelic circle هاله روشن بالای افق
eyebrow گچ بری هلالی بالای پنجره
crossbars چوب افقی بالای مانع
crossbar چوب افقی بالای مانع
taped نوار پهن بالای تور
lunette نعل اسب پنجره بالای در
on station اماده باش بالای هدف
stratopause لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
choir-loft [بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
to crset a hill به بالای تپه ایی رسیدن
upper classes وابسته به طبقات بالای اجتماع
ascender قسمت بالای حروف کوچک
bars چوب افقی بالای مانع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com