Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
equity financing
بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
Other Matches
lifts
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
capital stock
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
stocked
سهام سرمایه
stock
سهام سرمایه
share holding
سرمایه گذاری در سهام
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
debt finance
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
capital creation
ایجاد سرمایه
deferred share
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
rallies
بالا بردن قی مت
rallied
بالا بردن قی مت
upgrading
بالا بردن
ante
: بالا بردن
upgrades
بالا بردن
upped
بالا بردن
raise of loom
بالا بردن
rally
بالا بردن قی مت
raise
بالا بردن
tweaks
بالا بردن
up
بالا بردن
raises
بالا بردن
hoist
بالا بردن
tweaking
بالا بردن
tweaked
بالا بردن
upping
بالا بردن
tweak
بالا بردن
jack up
بالا بردن
uplifts
بالا بردن
upgraded
بالا بردن
jacks
بالا بردن
lift
بالا بردن
uprear
بالا بردن
lifted
بالا بردن
lifting
بالا بردن
lifts
بالا بردن
hoists
بالا بردن
hoisted
بالا بردن
upraise
بالا بردن
promoting
بالا بردن
jack
بالا بردن
upgrade
بالا بردن
uplift
بالا بردن
elevate
بالا بردن
elevates
بالا بردن
elevating
بالا بردن
promote
بالا بردن
promoted
بالا بردن
promotes
بالا بردن
hoist
افراشتن بالا بردن
casual uplift
بالا بردن موقتی
hoist
عمل بالا بردن
raises
بالا بردن دستمزد
hoisted
عمل بالا بردن
raise
بالا بردن دستمزد
set sail
بالا بردن بادبان
hoisted
افراشتن بالا بردن
hoists
عمل بالا بردن
hoists
افراشتن بالا بردن
elevations
بالا بردن لوله
to further sales
فروش را بالا بردن
flag hoist
بالا بردن پرچم
elevation
بالا بردن لوله
ramps
بالا بردن یاپایین اوردن
elevation of security
بالا بردن حاشیه امنیت
jigging
بالا و پایین بردن طعمه در اب
screw up
زیاد بالا بردن اجاره
top up
بالا بردن بوم جرثقیل
high stick
بالا بردن غیرمجاز چوب
ramp
بالا بردن یاپایین اوردن
top-ups
بالا بردن بوم جرثقیل
top-up
بالا بردن بوم جرثقیل
bilge
بالا بردن فشار داخل خن
elate
بالا بردن محفوظ کردن
build-up
بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups
بالا بردن توان رزمی نیروها
build up
بالا بردن توان رزمی نیروها
sky
زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
skies
زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
TFT screen
روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
inflates
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
halliard
طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
inflating
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
extensive cultivation
بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
inflate
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
bomb
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed out
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
stakhnovism
افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
to beg
[of a dog holding up front paws]
التماس کردن
[سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg
التماس کردن
[سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
capital stock
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
dapping
نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
mirror writing shadow reading
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
phototypesetter
وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
stop loss order
دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
stoporder
دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
stock dividend
سهام صادره بابت سود سهام
put option
خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
plotter
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
scroll
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scrolls
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
close corporation
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stock jobber
محتکر سهام دلال سهام
share holder
دارنده سهام صاحب سهام
place utility
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
mark up
نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
customizes
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised
فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
peripheral slots
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
capital consumption allowance
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
financier
سرمایه دار سرمایه گذار
financiers
سرمایه دار سرمایه گذار
antilift device
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
marginal utility of capital
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
capital program
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
to push out
پیش بردن جلو بردن
imbibe
تحلیل بردن فرو بردن
imbibed
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
تحلیل بردن فرو بردن
imbibing
تحلیل بردن فرو بردن
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
masochism
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
stock
سهام
stocked
سهام
secular trend
سهام
holding
سهام
liquidate
سهام
liquidates
سهام
liquidating
سهام
liquidated
سهام
portfolio
سهام
portfolios
سهام
savings bond
سهام قرضه
bearer shares
سهام بی نام
bank stock
سهام بانک
to buy into
سهام خریدن در
dividends
سود سهام
joint shares
سهام مشترک
holding
دارائی سهام
fixed portion
سهام معینه
bullish stocks
سهام رو به ترقی
registered shares
سهام بانام
conversion of shares
تبدیل سهام
stock exchange
بورس سهام
gilt edged shares
سهام ممتازه
inscribed stock
سهام با اسم
bourse
بازار سهام
growth stocks
سهام پر سود
preferred shares
سهام مقدم
general stock
سهام عمومی
propertied
سهام دار
ordinary share
سهام معمولی
ordinary share
سهام عادی
preferred shares
سهام ممتاز
privileged shares
سهام ممتاز
stock exchange
بورس سهام
stock exchanges
بورس سهام
stock broker
دلال سهام
preferred stock
سهام ممتازه
share warrant
گواهینامه سهام
preference shares
سهام ممتازه
common stock
سهام عادی
bourse
[in a non-English-speaking country]
بورس سهام
ordinary shares
سهام عادی
dividened
سود سهام
blue-chip
سهام مرغوب
stock_broker
دلال سهام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com