English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
climb بالا رفتن از کوه یادرخت
climbed بالا رفتن از کوه یادرخت
climbing بالا رفتن از کوه یادرخت
climbs بالا رفتن از کوه یادرخت
Other Matches
Mt بالا رفتن
soars بالا رفتن
soared بالا رفتن
soar بالا رفتن
Mts بالا رفتن
upwards <adv.> به بالا [رفتن]
ascendance بالا رفتن
aspiring بالا رفتن
aspires بالا رفتن
aspired بالا رفتن
aspire بالا رفتن
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
teeters بالا وپایین رفتن
skip بالا وپایین رفتن
teetering بالا وپایین رفتن
casual uplift بالا رفتن موقتی
teeter بالا وپایین رفتن
to increase [to, by] بالا رفتن [به مقدار]
climable قابل بالا رفتن
skipped بالا وپایین رفتن
skips بالا وپایین رفتن
upwell بطرف بالا رفتن
ascendable قابل بالا رفتن از
fire-raising بالا رفتن اتش
fire raising بالا رفتن اتش
ascendible قابل بالا رفتن از
remounts دوباره بالا رفتن
sewsaw بالا و پائین رفتن
teetered بالا وپایین رفتن
pole climbing از تیر بالا رفتن
bump بالا و پایین رفتن
remount دوباره بالا رفتن
remounted دوباره بالا رفتن
remounting دوباره بالا رفتن
heaving بالا و پایین رفتن ناو
have money to burn <idiom> پول از پارو بالا رفتن
swaying بالا و پایین رفتن ناو
to whirl up بطور چرخش بالا رفتن
to swirl up بطور چرخش بالا رفتن
fluctuates نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuable مستعد بالا و پائین رفتن مواج
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
fluctuated نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuate نوسان کردن بالا وپایین رفتن
scend در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
seesaw بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
progressive rebate تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
pillaring بالا رفتن ستون دود به طورسریع تنوره کشیدن دود
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
elevation tracking دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
mouch راه رفتن دولادولاراه رفتن
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
trotted یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
parades سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade سان رفتن رژه رفتن محل سان
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
highs بالا
up stairs بالا
up there ان بالا
in old age [in great age] در سن بالا
highest بالا
high بالا
aweigh بالا
at a great age در سن بالا یی
headwater بالا اب
upper limit حد بالا
upside بالا
upped بالا
up رو به بالا
upper بالا
up بالا
top بالا
ascendency بالا
ascendancy بالا
aloft بالا
upping رو به بالا
upping بالا
upped رو به بالا
above در بالا
atop بالا
galleries لژ بالا
balcony لژ بالا
balconies لژ بالا
overtone بالا تن
overtones بالا تن
uppermost از بالا
outreach بالا
lever bridge پل بالا رو
superincumbent از بالا
on high در بالا
gallery لژ بالا
overhead سر بالا
overhead بالا
over بالا
over- بالا
mountant بالا رونده
to fetch up بالا اوردن
to bring up بالا اوردن
wrapper بالا پوش
hoist بالا کشیدن
plan view دید از بالا
on stilts بالا ایستاده بل
atop بطرف بالا
to cast the g. بالا اوردن
promoting بالا بردن
jack بالا بردن
hoist بالا بردن
upheaval بالا امدن
upheavals بالا امدن
long precision با دقت بالا
lifts بالا دادن
lifts جر ثقیل بالا بر
lifting بالا بردن
lifting بالا دادن
lifting جر ثقیل بالا بر
jacks بالا بردن
lifted بالا دادن
lifted جر ثقیل بالا بر
climbing بالا کشیدن
lift بالا بردن
intumesce بالا امدن
it comes from above از بالا می آید
lift بالا دادن
lift جر ثقیل بالا بر
jack up بالا بردن
joo chin pyon soon koot کف دست بالا
lifts بالا بردن
promotes بالا بردن
promoted بالا بردن
embezzled بالا کشیدن
high frequency alternator ژنراتورفرکانس بالا
upper class طبقه بالا
embezzle بالا کشیدن
uplifts بالا بردن
uplift بالا بردن
regorge بالا اوردن
res noitaloseR بالا
climbs بالا کشیدن
embezzles بالا کشیدن
high efficiency راندمان بالا
high frequency بسامد بالا
high frequency فرکانس بالا
climb بالا کشیدن
pushup بالا فشردنی
climbed بالا کشیدن
radio frequency فرکانس بالا
embezzling بالا کشیدن
scandent بالا رونده
plan view نمای بالا
elevates بالا بردن
upgrades بطرف بالا
the above figures ارقام بالا
the upper storey اشکوب بالا
they were filfty at the outsid دست بالا
elevating بالا بردن
hoisted بالا بردن
promote بالا بردن
uptake بالا برنده
elevate بالا بردن
raising بالا اوردن
spoke bone زند بالا
surmountable بالا قرارگرفتنی
talll بلند بالا
hoists بالا کشیدن
hoists بالا بردن
hoisted بالا کشیدن
wrappers بالا پوش
lifted بالا بردن
Please come up . بفرمائید بالا
uplifter بالا برنده
upgrade بطرف بالا
upgraded بالا بردن
upgraded از درجه بالا
upgraded بطرف بالا
upgrades بالا بردن
to puff up بالا امدن
upgrade از درجه بالا
upgrade بالا بردن
raise بالا کشیدن
to puff out بالا امدن
up and down بالا و پایین
unfield میدان بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com