English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
chock-a-block بالا کشیده
Other Matches
drawl کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
tense کشیده
oblonated کشیده
oblongated کشیده
tenses کشیده
leptosome کشیده تن
tensed کشیده
tensing کشیده
leptokurtic کشیده
threaded نخ کشیده
deep drawn از ته دل کشیده
ectomorph کشیده تن
tensest کشیده
drawn کشیده
drawlingly کشیده
long- کشیده
longer کشیده
drew کشیده شد
longest کشیده
indrawn تو کشیده
longs کشیده
longed کشیده
tenser کشیده
posttensioning پس کشیده
long کشیده
threaded بند کشیده
in tow <idiom> کشیده شده
flat trajectory خط سیر کشیده
touse کشیده شدن
ectomorphy کشیده تنی
ectomorphic type سنخ کشیده تن
tractile کشیده شدنی
pinxit کشیده است
intractile کشیده نشدنی
linear باریک کشیده
prolate کشیده شده
vellum paper کاغذمهره کشیده
low angle fire تیر کشیده
long robe صورت کشیده
chock-a-block کاملا کشیده
leptomorph کشیده ریخت
low angle مسیر کشیده
tensive کشیده شدنی
deprived محرومیت کشیده
flat fire تیر کشیده
flares زبانه کشیده
sap شیره کشیده از
elongating کشیده کردن
indrawn بداخل کشیده
extensive بسیط کشیده
drag کشیده شدن
dragged کشیده شدن
at full length دراز کشیده
elongates کشیده کردن
elongate کشیده کردن
drags کشیده شدن
flare زبانه کشیده
drawable کشیده شدنی
deer neck گردن کشیده
deep fetched از ته دل کشیده شده
saps شیره کشیده از
sapped شیره کشیده از
couchant دراز کشیده
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
draws کشیده شدن عهده
draw کشیده شدن عهده
pulled muscle عضله کشیده شده
chant اهنگ ساده و کشیده
chants اهنگ ساده و کشیده
satined paper گاغذ مهره کشیده
chanted اهنگ ساده و کشیده
chanting اهنگ ساده و کشیده
hell bent به بیراهه کشیده شده
taut محکم کشیدن کشیده
lanternjaws صورت لاغر و کشیده
if you please بیزحمت زحمت کشیده
oblong دوک مانند کشیده
underdraw کشیده نشدن زه تا اخر
hell-bent به بیراهه کشیده شده
pencilled با مداد کشیده شده
deep fetched از ته سینه کشیده شده
extendible کشیده شدنی امتدادپذیر
drawn on کشیده شدن عهده
oblongs دوک مانند کشیده
open وضع زه هنگام کشیده شدن
opened وضع زه هنگام کشیده شدن
opens وضع زه هنگام کشیده شدن
wired سیم کشیده مفتول دار
conducts اداره کردن کشیده شدن
prone float روی شکم با دستهای کشیده
conducting اداره کردن کشیده شدن
conducted اداره کردن کشیده شدن
conduct اداره کردن کشیده شدن
hard drawn copper wire سیم مسی کشیده شده
He has suffered a great deal at the hands of his wife . از دست زنش خیلی کشیده
infill نقاط کشیده شده روی نقشه
flat trajectory سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
come home کشیده شدن لنگر به طرف ناو
wirespun زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
he is at the end of his tether چنته اش خالی شده یا قوایش ته کشیده است
dragged چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drags چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
She has long and shapely legs . ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
in perspective کشیده شده ازروی علم منافرو مرایا
to be at full stretch تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
capriole پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
drag چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
hauled همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinriki درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
hauling همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinrikisha درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
stillage چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
hauls همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
phantom section خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
haul همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
extends وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
perspective grid خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
extending وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
i thanked him for his trouble برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
dragrope طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
shoot the duck حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
sliver فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
autoscore در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
paleozoic وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
y scale در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
point designation شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
x scale در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
over stretched wrap نخ چله بیش از حد کشیده شده [این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
bar automatic میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
nap side خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
karadja medallion ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
graphic نوشته شده کشیده شده
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
drawings روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
source در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
headwater بالا اب
above در بالا
in old age [in great age] در سن بالا
ascendency بالا
highest بالا
atop بالا
at a great age در سن بالا یی
gallery لژ بالا
balcony لژ بالا
upper بالا
galleries لژ بالا
high بالا
lever bridge پل بالا رو
on high در بالا
upping رو به بالا
over بالا
over- بالا
upped رو به بالا
ascendancy بالا
up stairs بالا
top بالا
up بالا
up رو به بالا
upped بالا
upping بالا
superincumbent از بالا
balconies لژ بالا
uppermost از بالا
upside بالا
overhead بالا
aweigh بالا
highs بالا
overtone بالا تن
overtones بالا تن
upper limit حد بالا
outreach بالا
aloft بالا
up there ان بالا
overhead سر بالا
raise of loom بالا بردن
ascending بالا رونده
booster بالا برنده
to turn up [collar] به بالا تا زدن
radius زند بالا
to hinge up به بالا تا زدن
boosters بالا برنده
up <adv.> به بالا [آمدن]
warp beam نورد بالا
to tilt up به بالا تا زدن
to fold up به بالا تا زدن
promotes بالا بردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com