English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (4 milliseconds)
English Persian
escalate بالا گرفتن
escalated بالا گرفتن
escalates بالا گرفتن
escalating بالا گرفتن
Search result with all words
overestimate غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimated غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimates غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimating غلو کردن دست بالا گرفتن
snivel اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveled اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveling اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelled اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelling اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivels اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
surmount بالا قرار گرفتن
surmounted بالا قرار گرفتن
surmounting بالا قرار گرفتن
surmounts بالا قرار گرفتن
bascket catch گرفتن توپ با کف دست به طرف بالا در سطح کمر
over estimation دست بالا گرفتن
quarterback sneak حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
Other Matches
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
to take medical advice دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
take in <idiom> زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grip طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag کفه گرفتن تفاله گرفتن
grips طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up درز گرفتن کاغذ گرفتن
calebrate جشن گرفتن عید گرفتن
clam بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams بچنگال گرفتن محکم گرفتن
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
overtone بالا تن
top بالا
highest بالا
ascendancy بالا
over- بالا
over بالا
at a great age در سن بالا یی
overtones بالا تن
in old age [in great age] در سن بالا
high بالا
highs بالا
atop بالا
superincumbent از بالا
aweigh بالا
up بالا
aloft بالا
up رو به بالا
upped بالا
upped رو به بالا
upping بالا
ascendency بالا
upping رو به بالا
headwater بالا اب
up there ان بالا
outreach بالا
upper بالا
balcony لژ بالا
balconies لژ بالا
upper limit حد بالا
on high در بالا
galleries لژ بالا
uppermost از بالا
above در بالا
lever bridge پل بالا رو
overhead بالا
upside بالا
gallery لژ بالا
up stairs بالا
overhead سر بالا
upward motion حرکت رو به بالا
to fold up به بالا پیچیدن
tweak بالا بردن
topsides قسمت بالا
upward flow جریان رو به بالا
tweaked بالا بردن
uplifter بالا برنده
upward compatible همساز رو به بالا
tweaking بالا بردن
res noitaloseR بالا
mountant بالا رونده
upraise بالا بردن
to fold up به بالا تا زدن
to hinge up به بالا تا زدن
regorge بالا اوردن
high burst ترکش بالا
heave in بالا کشیدن
heave away بالا بکشید
topmast دکل بالا
head piece قسمت بالا
to tilt up به بالا تا زدن
topside قسمت بالا
h.f. فرکانس بالا
tweaks بالا بردن
high efficiency راندمان بالا
to turn up [collar] به بالا تا زدن
high contrast تغایر بالا
upgrade بالا بردن
upgrading بالا بردن
upgrading از درجه بالا
upgrading بطرف بالا
upward rotation چرخش رو به بالا
rallied بالا بردن قی مت
rallies بالا بردن قی مت
rally بالا بردن قی مت
upwards بطرف بالا
upward بطرف بالا
face up feed خورد رو به بالا
unfield میدان بالا
shoot forth بالا جستن
shoot out بالا جستن
up and down بالا و پایین
shoot-out بالا جستن
upgrades بطرف بالا
upgrades از درجه بالا
wrapper بالا پوش
ante : بالا بردن
upgrade از درجه بالا
upgrade بطرف بالا
upgraded بالا بردن
upgraded از درجه بالا
toss your oars پارو بالا
upgraded بطرف بالا
to hinge up به بالا پیچیدن
upgrades بالا بردن
scandent بالا رونده
to tilt up به بالا پیچیدن
to turn up [collar] به بالا پیچیدن
uptake بالا برنده
wrappers بالا پوش
shoot-outs بالا جستن
high temperature دمای بالا
lifting جر ثقیل بالا بر
lifted بالا بردن
lifted بالا دادن
warp beam نورد بالا
puke بالا اوردن
puked بالا اوردن
pukes بالا اوردن
puking بالا اوردن
raise of loom بالا بردن
long precision با دقت بالا
lifted جر ثقیل بالا بر
high grown بلند بالا
plan view نمای بالا
plan view دید از بالا
high storage انباره بالا
high voltage ولتاژ بالا
high wing بال بالا
high resolution وضوح بالا
high precison دقت بالا
climbs بالا کشیدن
high order رتبه بالا
climbing بالا کشیدن
climbed بالا کشیدن
climb بالا کشیدن
lifts بالا بردن
lifts بالا دادن
lifts جر ثقیل بالا بر
lifting بالا بردن
lifting بالا دادن
high impedance امپدانس بالا
soars بالا رفتن
on stilts بالا ایستاده بل
intumesce بالا امدن
up بالا بردن
it comes from above از بالا می آید
highlighted نور بالا
radio frequency فرکانس بالا
highlights نور بالا
upper class طبقه بالا
upper classes طبقه بالا
upper bound کران بالا
jack up بالا بردن
high frequency alternator ژنراتورفرکانس بالا
joo chin pyon soon koot کف دست بالا
high frequency فرکانس بالا
high frequency بسامد بالا
upped بالا بردن
top pour ریختن از بالا
top cast ریختن از بالا
lift بالا بردن
pushup بالا فشردنی
lift بالا دادن
lift جر ثقیل بالا بر
oversize سایز بالا
highlight نور بالا
upriser بالا رونده
top carriage قنداق بالا
upping بالا بردن
uprear بالا بردن
upper beam تیر بالا
all-time بالا یا پایینترین حد
Please come up . بفرمائید بالا
promotes بالا بردن
promoted بالا بردن
boosters بالا برنده
promote بالا بردن
elevating بالا بردن
to set in بالا امدن
booster بالا برنده
ascending بالا رونده
talll بلند بالا
elevates بالا بردن
elevate بالا بردن
promoting بالا بردن
abovestairs طبقه بالا
at the utmost دست بالا
ascensive بالا رونده
ascendent بالا رونده
ascendance بالا رفتن
surmountable بالا قرارگرفتنی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com