Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
extemporization	بالبداهه گویی
Other Matches
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
extemporaneous	بالبداهه
impromptu	بالبداهه
extemporaneously	بالبداهه
extemporarily	بالبداهه
extemporizing	بالبداهه گفتن
improvising	بالبداهه ساختن
improvises	بالبداهه ساختن
extemporised	بالبداهه گفتن
improvise	بالبداهه ساختن
extemporises	بالبداهه گفتن
extemporising	بالبداهه گفتن
extemporized	بالبداهه گفتن
extemporizes	بالبداهه گفتن
extemporize	بالبداهه گفتن
to jury-rig something	چیزی را بالبداهه ساختن
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
vamp	بالبداهه گفتن و یا ساختن وسوسه و از راه بدرکردن
impromptu	کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن
candor	رک گویی
candour	رک گویی
soliloquy	تک گویی
soliloquies	تک گویی
as thought	گویی
scandals	بد گویی
ingenuousness	رک گویی
knop	گویی
to stab in the back	بد گویی
hypologia	کم گویی
downrightness	رک گویی
plain speaking	رک گویی
pauciloquy	کم گویی
outdpokenness	رک گویی
free spokenness	رک گویی
hypophrasia	کم گویی
scandal	بد گویی
so to peaking	گویی
laconic speech	کم گویی
one would say	گویی
reticency	سکوت کم گویی
waggery	بذله گویی
rodomontade	گزاف گویی
rhodomontade	گزاف گویی
rants	بیهوده گویی
cluttering	بریده گویی
exaggeration	گزافه گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
ranted	بیهوده گویی
rant	بیهوده گویی
piffle	مهمل گویی
jocosely	بذله گویی
restatements	باز گویی
revilement	ناسزا گویی
verbosity	اطناب گویی
restatement	باز گویی
jocose	بذله گویی
reticence	سکوت کم گویی
ranting	بیهوده گویی
leasing	دروغ گویی
polylogia	پریشان گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
divagation	پریشان گویی
divination	غیب گویی
echolalia	پژواک گویی
missatement	خلاف گویی
lallation	کودکانه گویی
ironies	وارونه گویی
gratulation	تبریک گویی
facetiousness	بذله گویی
metonymy	به تقریب گویی
logorrhea	پراکنده گویی
poeticism	شعر گویی
prate	یاوه گویی
witticism	بذله گویی
ranten	بیهوده گویی
agitolalia	شتابان گویی
polyphrasia	پریشان گویی
witticisms	بذله گویی
pseudology	دروغ گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
tachylalia	شتابان گویی
idiolalia	مهمل گویی
iterance	باز گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
tachyphemia	شتابان گویی
ambage	ابهام گویی
free spokenness	ساده گویی
premonitions	شوم گویی
wit	بذله گویی
wits	بذله گویی
jest	بذله گویی
jests	بذله گویی
echophrasia	پژواک گویی
knock	بد گویی کردن از
knocked	بد گویی کردن از
knocks	بد گویی کردن از
bullshit	گزافه گویی
word salad	اشفته گویی
ellipsis	بریده گویی
repetitions	باز گویی
repetition	باز گویی
door-knob	دستگیره گویی
contradiction	خلاف گویی
contradictions	خلاف گویی
knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره گویی
irony	وارونه گویی
invective	ناسزا گویی
wittiness	لطیفه گویی
gossip	اراجیف بد گویی
premonition	شوم گویی
disclosure	بی پرده گویی
disclosures	بی پرده گویی
to fling d.	بد گویی کردن
overstatement	گزافه گویی
overstatements	گزافه گویی
tautologize	مکرر گویی
stilted speech	مطنطن گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
incoherence	گسسته گویی
soliloquize	تک گویی کردن
so to speak	چنانکه گویی
self contradiction	تناقض گویی
improvisation	بدیهه گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
verbalization	دراز گویی
unreserve	بی پرده گویی
wittiness	بذله گویی
vituperation	ناسزا گویی
gossips	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
tympany	گزافه گویی
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
toucher	گویی که باجک برخوردکند
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
it look as if	چنین مینماید که گویی
bullshit	چرند گویی کردن
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
obsequiousness	تملق مزاج گویی
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
natters	یاوه گویی کردن
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
nattering	یاوه گویی کردن
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
nattered	یاوه گویی کردن
natter	یاوه گویی کردن
veridical	از روی حقیقت گویی
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
overstates	گزافه گویی کردن
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
hyperbole	غلو گزاف گویی
pleasantries	بذله گویی شوخی
pleasantry	بذله گویی شوخی
delirium	پرت گویی دیوانگی
divine	غیب گویی کردن
dote	پرت گویی کردن
divined	غیب گویی کردن
divines	غیب گویی کردن
divining	غیب گویی کردن
witticism	شوخی لطیفه گویی
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
overstating	گزافه گویی کردن
quirk	مزاجی تناقض گویی
quirks	مزاجی تناقض گویی
effusively	چنانکه گویی بریزد
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
bounce	جست گزاف گویی
bounces	جست گزاف گویی
doted	پرت گویی کردن
dotes	پرت گویی کردن
exaggerate	گزافه گویی کردن
exaggerates	گزافه گویی کردن
exaggerating	گزافه گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
overstated	گزافه گویی کردن
witticisms	شوخی لطیفه گویی
corespondent	مسئول جواب گویی
divining rod	چوب غیب گویی
bounced	جست گزاف گویی
forebode	پیش گویی کردن
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
fribble	یاوه گویی کردن
hyperbolize	گزافه گویی کردن
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
bombast	جنس پنبهای گزافه گویی
monological	وابسته بشیوه تنهاسخن گویی
bounces	پریدن گزاف گویی کردن
he made a show of goung	چنان وانمودکردکه گویی میرود
mythomania	جنون دروغ یا اغراق گویی
magniloquence	قلمبه نویسی گزاف گویی
flim flam	هرزه درایی گزاف گویی
rodomontade	گزافه گویی کردن فریاد
geomancy	غیب گویی ازروی خاک
welcoming drink	نوشیدنی خوش آمد گویی
my ears burn	گویی کسی از من سخن می گوید
bounced	پریدن گزاف گویی کردن
ingenuously	ازروی سادگی بارک گویی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com