Dictiornary-Farsi | بالهایی که گویی ارد روی انهاپاشیده اند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
mealy wings	بالهایی که گویی ارد روی انهاپاشیده اند


Other Matches

chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
variable area wing	بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
to stab in the back	بد گویی
so to peaking	گویی
pauciloquy	کم گویی
hypologia	کم گویی
soliloquy	تک گویی
soliloquies	تک گویی
candor	رک گویی
downrightness	رک گویی
outdpokenness	رک گویی
one would say	گویی
plain speaking	رک گویی
candour	رک گویی
as thought	گویی
hypophrasia	کم گویی
laconic speech	کم گویی
ingenuousness	رک گویی
scandal	بد گویی
knop	گویی
scandals	بد گویی
free spokenness	رک گویی
piffle	مهمل گویی
exaggeration	گزافه گویی
jocosely	بذله گویی
rant	بیهوده گویی
ranted	بیهوده گویی
jocose	بذله گویی
reticence	سکوت کم گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
rodomontade	گزاف گویی
improvisation	بدیهه گویی
premonition	شوم گویی
premonitions	شوم گویی
rhodomontade	گزاف گویی
revilement	ناسزا گویی
reticency	سکوت کم گویی
verbosity	اطناب گویی
pseudology	دروغ گویی
restatement	باز گویی
restatements	باز گویی
ranten	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
rants	بیهوده گویی
echolalia	پژواک گویی
echophrasia	پژواک گویی
agitolalia	شتابان گویی
facetiousness	بذله گویی
logorrhea	پراکنده گویی
lallation	کودکانه گویی
free spokenness	ساده گویی
polyphrasia	پریشان گویی
polylogia	پریشان گویی
iterance	باز گویی
gratulation	تبریک گویی
idiolalia	مهمل گویی
metonymy	به تقریب گویی
missatement	خلاف گویی
cluttering	بریده گویی
leasing	دروغ گویی
witticism	بذله گویی
prate	یاوه گویی
witticisms	بذله گویی
poeticism	شعر گویی
tachylalia	شتابان گویی
tachyphemia	شتابان گویی
ambage	ابهام گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
divagation	پریشان گویی
divination	غیب گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
repetitions	باز گویی
wit	بذله گویی
wits	بذله گویی
jest	بذله گویی
jests	بذله گویی
self contradiction	تناقض گویی
ellipsis	بریده گویی
knock	بد گویی کردن از
knocked	بد گویی کردن از
knocks	بد گویی کردن از
bullshit	گزافه گویی
repetition	باز گویی
invective	ناسزا گویی
irony	وارونه گویی
door-knob	دستگیره گویی
contradiction	خلاف گویی
contradictions	خلاف گویی
knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره گویی
ironies	وارونه گویی
word salad	اشفته گویی
wittiness	لطیفه گویی
wittiness	بذله گویی
unreserve	بی پرده گویی
tympany	گزافه گویی
soliloquize	تک گویی کردن
overstatement	گزافه گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
to fling d.	بد گویی کردن
stilted speech	مطنطن گویی
disclosures	بی پرده گویی
tautologize	مکرر گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
verbalization	دراز گویی
incoherence	گسسته گویی
gossip	اراجیف بد گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossips	اراجیف بد گویی
disclosure	بی پرده گویی
overstatements	گزافه گویی
so to speak	چنانکه گویی
vituperation	ناسزا گویی
extemporization	بالبداهه گویی
waggery	بذله گویی
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
it look as if	چنین مینماید که گویی
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
nattering	یاوه گویی کردن
bounce	جست گزاف گویی
veridical	از روی حقیقت گویی
nattered	یاوه گویی کردن
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
toucher	گویی که باجک برخوردکند
bullshit	چرند گویی کردن
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
natters	یاوه گویی کردن
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
obsequiousness	تملق مزاج گویی
natter	یاوه گویی کردن
quirk	مزاجی تناقض گویی
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
doted	پرت گویی کردن
hyperbole	غلو گزاف گویی
pleasantries	بذله گویی شوخی
pleasantry	بذله گویی شوخی
delirium	پرت گویی دیوانگی
divine	غیب گویی کردن
divined	غیب گویی کردن
divines	غیب گویی کردن
divining	غیب گویی کردن
witticism	شوخی لطیفه گویی
overstating	گزافه گویی کردن
overstates	گزافه گویی کردن
quirks	مزاجی تناقض گویی
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
effusively	چنانکه گویی بریزد
bounced	جست گزاف گویی
bounces	جست گزاف گویی
dote	پرت گویی کردن
dotes	پرت گویی کردن
exaggerate	گزافه گویی کردن
exaggerates	گزافه گویی کردن
exaggerating	گزافه گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
overstated	گزافه گویی کردن
witticisms	شوخی لطیفه گویی
divining rod	چوب غیب گویی
corespondent	مسئول جواب گویی
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
forebode	پیش گویی کردن
fribble	یاوه گویی کردن
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
hyperbolize	گزافه گویی کردن
monological	وابسته بشیوه تنهاسخن گویی
my ears burn	گویی کسی از من سخن می گوید
bombast	جنس پنبهای گزافه گویی
divination	پیش گویی فال گیری
ingenuously	ازروی سادگی بارک گویی
magniloquence	قلمبه نویسی گزاف گویی
bounced	پریدن گزاف گویی کردن
flim flam	هرزه درایی گزاف گویی
bounce	پریدن گزاف گویی کردن
geomancy	غیب گویی ازروی خاک
bounces	پریدن گزاف گویی کردن
he made a show of goung	چنان وانمودکردکه گویی میرود
mythomania	جنون دروغ یا اغراق گویی
mealy mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
he coins money	گویی پول سکه میزند
You took the words out of my mouth.	جانا سخن از زبان ما می گویی
longbows	اغراق گویی کمان دستی
welcoming drink	نوشیدنی خوش آمد گویی
rodomontade	گزافه گویی کردن فریاد
longbow	اغراق گویی کمان دستی
self contradiction	معارضه بانفس تناقض گویی
mealy-mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
improvisatory	وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
humoristic	مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
on	گویی که هدف ضربه بعدی است
improvisatorial	وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
touch on (upon) <idiom>	خلاصه وار نوشتن ،چکیده گویی
As for me , I was going crazy ( mad ) .	مرا می گویی داشتم دیوانه می شدم