Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English
Persian
world bank
بانک جهانی
Search result with all words
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
world bank
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
Other Matches
league of nations
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
rediscount rate
نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
reserve requirement
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
giro
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
giros
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
universal grid
مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
global
جهانی
globally
جهانی
other-worldly
آن جهانی
worldwide
جهانی
planetary
جهانی
ecumenical
جهانی
universal time
ساعت جهانی
universalize
جهانی کردن
Univ
به طور جهانی
sublunary
این جهانی
world cup
جام جهانی
universal set
مجموعه جهانی
world class
در سطح جهانی
antemundane
پیش از جهانی
world liquidity
نقدینگی جهانی
mundane
این جهانی
world power
قدرت جهانی
worldly
این جهانی
world simulation
همانندسازی جهانی
epidemics
عالمگیر جهانی
epidemic
عالمگیر جهانی
Univ
مخفف جهانی
fleshly
جهانی دنیوی
cosmopolite
شخصیت جهانی
earthliness
جهانی بودن
universal
جهانی دنیایی
cosmopolite
سرتاسر جهانی
oecumenicity
شهرت جهانی
premundane
پیش از جهانی
international coulomb
کولن جهانی
universal
جامع جهانی
inframundane
زیر جهانی
world war
جنگ جهانی
international morse code
مورس جهانی
world-class
در سطح جهانی
world wars
جنگ جهانی
sublunar
این جهانی
continental code
مورس جهانی
world war ii
جنگ جهانی دوم
golf world cup
جام جهانی گلف
great power
قدرت بزرگ جهانی
international units
واحدهای جهانی برق
Internet
شبکه جهانی اینترنت
time zone
منطقه ساعتی جهانی
time zones
منطقه ساعتی جهانی
universal character set
مجموعه کاراکترهای جهانی
ski world cup
جام جهانی اسکی
world health organization
سازمان بهداشت جهانی
world federalist
طرفدار حکومت جهانی
atlas grid
شبکه بندی جهانی
world war i
جنگ جهانی اول
terrestrial
این جهانی دنیوی
georef grid
مختصات جغرافیایی جهانی
world record holder
دارنده رکورد جهانی
To be world famous . To enjoy an international reputation.
شهرت جهانی داشتن
universal declaration of human rights
اعلامیه جهانی حقوق بشر
avco cup
جام جهانی انجمن هاکی
world federation of trade unions
فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری
universal transverse mercator
سیستم تصویر جهانی مرکاتور
international bill of the right of man
اعلامیه جهانی حقوق بشر
post war consumption functions
توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
wcce
کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
Italian stucco is world famous .
گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
world federalism
طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
grids
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
campaign clasp
نشان فلزی شرکت درجنگ جهانی اول
checks
چک بانک
checked
چک بانک
bank
بانک
check
چک بانک
banks
بانک
Where shall we be if another world war breaks out ?
اگر جنگ جهانی دیگری رخ دهد کارما بکجا می کشد ؟
malism
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
loan bank
بانک استقراضی
state bank
بانک استان
loan bank
بانک وامی
piggy bank
<idiom>
بانک کوچک
intermediary bank
بانک میانجی
memory bank
بانک حافظه
shroff
بانک دار
saving bank
بانک پس انداز
remitting bank
بانک واگذارنده
state bank
بانک دولتی
national bank
بانک ملی
mortgage bank
بانک رهنی
monopoly bank
بانک انحصاری
germplasm bank
بانک گونه ها
bank overdraft
بدهی به بانک
authorized bank
بانک مجاز
banker
بانک دار
merchant banks
بانک بازرگانی
bankers
بانک دار
merchant bank
بانک بازرگانی
bankroll
سرمایه بانک
bank asset
دارائی بانک
bankbook
کتابچه بانک
bank of deposit
بانک پس انداز
bank stock
سهام بانک
clearing bank
بانک پس انداز
bank failures
ورشکستگی بانک
clearing banks
بانک پس انداز
bank bill
برات بانک
bankbill
برات بانک
bank rate
نرخ بانک
central bank
بانک مرکزی
development bank
بانک توسعه
data bank
بانک داده ها
data bank
بانک اطلاعاتی
bank
بانک ضرابخانه
bank
در بانک گذاشتن
banks
در بانک گذاشتن
banks
بانک ضرابخانه
data bank
بانک اطلاعات
data banks
بانک داده ها
data banks
بانک اطلاعات
data banks
بانک اطلاعاتی
letter de chancellerie
نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
bank of issue
بانک ناشر اسکناس
bank balance sheet
تراز نامه بانک
croupiers
کمک صاحب بانک
deposit
به حساب بانک گذاشتن
accepting bank
بانک قبولی نویس
accepting bank
بانک قبول کننده
croupier
کمک صاحب بانک
advising bank
بانک ابلاغ کننده
account
حساب داشتن در بانک
Where is the nearest bank?
نزدیکترین بانک کجاست؟
to place money in the bank
پول در بانک گذاشتن
to pay in
بحساب بانک گذاشتن
deposits
به حساب بانک گذاشتن
paying bank
بانک پرداخت کننده
negotiating bank
بانک معامله کننده
collecting bank
بانک وصول کننده
confirming bank
بانک تائید کننده
deposit in the bank
در بانک به ودیعه گذاردن
deposit with the bank
در بانک ودیعه گذاردن
issuing bank
بانک گشاینده اعتبار
issuing bank
بانک صادر کننده
drawen on the national bank
عهده بانک ملی
export import bank
بانک صادرات واردات
federal reserve bank
بانک فدرال رزرو
German Central Bank
بانک مرکزی آلمان
bankable
قابل پذیرش در بانک
stakeholder
نگهدارنده بانک در قمار
bankable
نقد شدنی در بانک
approved bank
بانک تایید شده
presenting bank
بانک ارائه کننده
bank for international settlements
بانک پرداختهای بین المللی
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
bank
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
stop payment
دستور عدم پرداخت چک به بانک
banks
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
blood bank
بانک جمع اوری خون
bank capital requirement
سرمایه مورد نیاز بانک
I have entangled myself with the banks .
خودم را گرفتار بانک ها کردم
bankbook
دفترحساب بانک دفترچه بانکی
time deposits
مطالبه نقدی موجل از بانک
Which bank do you bank with?
با کدام بانک کار می کنید؟
opening bank
بانک باز کننده اعتبار
blood banks
بانک جمع اوری خون
accepting bank
بانک پذیرنده حواله یابرات
Which bank do you bank with?
در کدام بانک حساب دارید؟
Bank for International Settlements
[BIS]
بانک تسویه پرداخت بین المللی
cashier's check
چکی که بانک عهده خود بکشد
bank
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
banks
انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
faro
نوعی بازی قمار شبیه بانک
This check is on bank Melli .
این چه بعهده بانک ملی است
association for computing machinery
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
security council
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
cancelled cheque
چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است
Does the bank acknowledge your signature ?
آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
cold war
عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
big five
پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
bank giro
همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
electronic
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
inclearing
همه چکهایی که در بانک درمعاملات پایاپای بایدپول انهارابپردازد
fractional reserve banking
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
lombard street
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
bank rate
مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
break the bank
<idiom>
بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
yalta conference
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
international
ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
internationals
ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
eft
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com