English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
English Persian
commercial bank بانگ بازرگانی
Other Matches
cry بانگ
exclamations بانگ
clamours بانگ
clamouring بانگ
exclamation بانگ
cries بانگ
clamour بانگ
clamoured بانگ
clamor بانگ
crow بانگ خروس
crowing بانگ خروس
crows بانگ زدن
crowed بانگ زدن
crowing بانگ زدن
crows بانگ خروس
crow بانگ زدن
cry بانگ زدن
cries بانگ زدن
crowed بانگ خروس
cockcrow صدای بانگ خروس
cockcrowing وقت بانگ خروس
to roar down با بانگ یاتشرخاموش کردن
swan song بانگ خدا حافظی وداع
exclaiming بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaim بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaimed بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaims بعموم اگهی دادن بانگ زدن
mercantile بازرگانی
commercial بازرگانی
trading بازرگانی
merchantry بازرگانی
emporetic بازرگانی
business <adj.> بازرگانی
commerce بازرگانی
traded بازرگانی
relating to business <adj.> بازرگانی
for-profit <adj.> بازرگانی
trade بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> بازرگانی
mercantile agent بازرگانی
commercial <adj.> بازرگانی
business cycle دور بازرگانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
quasi commercial شبه بازرگانی
business enterprise بنگاه بازرگانی
quasi commercial نیمه بازرگانی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
trade deficit کسری بازرگانی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
sea borne commerce بازرگانی دردریا
business fluctuations نوسانات بازرگانی
business union اتحادیه بازرگانی
commercial attache وابسته بازرگانی
mercantilism سیاست بازرگانی
foreign trade بازرگانی خارجی
idiograph نشان بازرگانی
merchant marine ناوگان بازرگانی
merchantman کشتی بازرگانی
mart مرکز بازرگانی
domestic trade بازرگانی داخلی
commercial tax مالیات بازرگانی
commercial revolution انقلاب بازرگانی
maritime commerce بازرگانی دریایی
commercial representative نمایندگی بازرگانی
commercial policy سیاست بازرگانی
internal trade بازرگانی داخلی
business activity فعالیت بازرگانی
trade secret اسرار بازرگانی
emporia مرکز بازرگانی
trade secrets اسرار بازرگانی
jobbing واسطه بازرگانی
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
trade fair نمایشگاه بازرگانی
businesses موسسه بازرگانی
business موسسه بازرگانی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
emporium مرکز بازرگانی
volume of trade حجم بازرگانی
emporiums مرکز بازرگانی
board of trade وزارت بازرگانی
board of trade هیئت بازرگانی
bill exchange برات بازرگانی
bilateral trade بازرگانی دو طرفه
commercially از راه بازرگانی
balance of trade تراز بازرگانی
trades unions اتحادیه بازرگانی
trade unions اتحادیه بازرگانی
merchant bank بانک بازرگانی
merchant banks بانک بازرگانی
commercial banks بانکهای بازرگانی
trade mark علامت بازرگانی
trade union اتحادیه بازرگانی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
ideograph سمبل و علامت بازرگانی
brokered واسطه معاملات بازرگانی
business کسب و کار بازرگانی
businesses کسب و کار بازرگانی
business transaction داد و ستد بازرگانی
brokers واسطه معاملات بازرگانی
commercial intercourse معامله یا مراوده بازرگانی
broker واسطه معاملات بازرگانی
business economics علم اقتصاد بازرگانی
business cycle دور فعالیت بازرگانی
maritime وابسته به بازرگانی دریایی
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
firms کارخانه موسسه بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
stapled اساسی مرکز بازرگانی عمده
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
staple اساسی مرکز بازرگانی عمده
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
emporiums جای بازرگانی مرکز فروش
emporia جای بازرگانی مرکز فروش
stapling اساسی مرکز بازرگانی عمده
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
interstate commerce بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
jaycee عضو اطاق بازرگانی جوانان
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
emporium جای بازرگانی مرکز فروش
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
dromond کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
favorable balance of trade موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
low-tech وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
galleon کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleons کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
international commercial terms (incoterm قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com