English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
English Persian
lob باهستگی پرتاب کردن
lobbed باهستگی پرتاب کردن
lobbing باهستگی پرتاب کردن
lobs باهستگی پرتاب کردن
Other Matches
glidingly باهستگی
leisurely تفریحانه باهستگی
adagio آهسته و ملایم [اجرای آهنگ باهستگی]
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
shoots زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
jaculate پرتاب کردن
let fly پرتاب کردن
unsling پرتاب کردن
pitch پرتاب کردن
pitches پرتاب کردن
shoot پرتاب کردن
shoots پرتاب کردن
pelts پرتاب کردن
pelted پرتاب کردن
pelt پرتاب کردن
project پرتاب کردن
jettisons پرتاب کردن
projects پرتاب کردن
projected پرتاب کردن
foin پرتاب کردن
jettisoning پرتاب کردن
thrusts پرتاب کردن
jettisoned پرتاب کردن
skeet پرتاب کردن
thrust پرتاب کردن
thrusting پرتاب کردن
jettison پرتاب کردن
jetted بخارج پرتاب کردن
castaways پرتاب کردن وزنه
slings زنجیردار پرتاب کردن
jetting بخارج پرتاب کردن
spit اب دهان پرتاب کردن
jets بخارج پرتاب کردن
jettison پرتاب کردن به بیرون
triggers پرتاب کردن فشنگ
projectable قابل پرتاب کردن
jet بخارج پرتاب کردن
slinging زنجیردار پرتاب کردن
unsling از فلاخن پرتاب کردن
jettisoned پرتاب کردن به بیرون
triggered پرتاب کردن فشنگ
castaway پرتاب کردن وزنه
launch a missile موشک پرتاب کردن
shoot پرتاب کردن گلوله
jettisons پرتاب کردن به بیرون
trigger پرتاب کردن فشنگ
jettisoning پرتاب کردن به بیرون
sling زنجیردار پرتاب کردن
shoots پرتاب کردن گلوله
to launch a torpedo اژدری پرتاب کردن
to fire a torpedo اژدری پرتاب کردن
spits اب دهان پرتاب کردن
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
pash بازور پرتاب کردن کوبیدن
upthrust بطرف بالا پرتاب کردن
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
shoves با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogs ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogging ضربت سخت زدن پرتاب کردن
shoved با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoving با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrocket مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shove با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrocketing مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slog ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrockets مثل موشک بهوا پرتاب کردن
squish صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
slogged ضربت سخت زدن پرتاب کردن
send down پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
pitches توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitch توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pitches پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
hurls پرتاب کردن پرت کردن
hurl پرتاب کردن پرت کردن
hurled پرتاب کردن پرت کردن
run-up [start-up] نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
bombing angle زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
density of loading تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
shyer پرتاب
shyest پرتاب
tossing پرتاب
shied پرتاب
tosses پرتاب
jetted پرتاب
toss پرتاب
launched پرتاب
shies پرتاب
shying پرتاب
throwing پرتاب
shy پرتاب
detrusion پرتاب
tossed پرتاب
launch پرتاب
jaculation پرتاب
launches پرتاب
throw پرتاب
throws پرتاب
launching پرتاب
pitch پرتاب
put پرتاب
puts پرتاب
hurled پرتاب
shoving پرتاب
putting پرتاب
shoved پرتاب
jets پرتاب
pitches پرتاب
jetting پرتاب
shove پرتاب
shoves پرتاب
hurl پرتاب
hurls پرتاب
jet پرتاب
throw-ins پرتاب اوت
upthrow پرتاب ببالا
caster پرتاب کننده
flinging افکندن پرتاب
flings افکندن پرتاب
fling افکندن پرتاب
throw-in پرتاب اوت
torpedo launch پرتاب اژدر
aerial delivery پرتاب هوایی
discus throw پرتاب دیسک
paradrop پرتاب با چتر
shot put پرتاب وزنه
javelin throw پرتاب نیزه
propelling charge خرج پرتاب
air extraction پرتاب بار
charity shot پرتاب ازاد
propellant charge خرج پرتاب
base ejection پرتاب شونده از ته
rocketry فن پرتاب موشک
slung پرتاب شده
shove پرتاب شدن
throwing apparatus لوازم پرتاب
small ball پرتاب بی حالت
bowshot تیر پرتاب
foul line خط پرتاب ازاد
forward cast پرتاب نخ ماهیگیری
shoved پرتاب شدن
airball پرتاب خطا
projections پرتاب طرح
projection پرتاب طرح
hot hand پرتاب موفق
sharity stripe خط پرتاب ازاد
putting پرتاب وزنه
free throw پرتاب ازاد
shoving پرتاب شدن
charity line خط پرتاب ازاد
puts پرتاب وزنه
shoves پرتاب شدن
put پرتاب وزنه
weight throw پرتاب وزنه
pounce پرتاب استامپ
referee throw پرتاب داور
propellants خرج پرتاب
launching site محل پرتاب
deliveries پرتاب توپ
fires پرتاب راکت
delivery پرتاب گلوله
lunger پرتاب کننده
fired پرتاب راکت
conversion پرتاب ازاد
pounced پرتاب استامپ
arm thrust پرتاب دست
conversions پرتاب ازاد
pounces پرتاب استامپ
tilted شتاب پرتاب
delivery پرتاب توپ
launching angle زاویه پرتاب
pouncing پرتاب استامپ
throw in پرتاب اوت
threw پرتاب کرد
tilt شتاب پرتاب
tilts شتاب پرتاب
fire پرتاب راکت
chucked پرتاب توپ
chuck پرتاب نادرست
chuck پرتاب توپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com