English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
nemine contradicen te بایک زبان
Search result with all words
with one voice بایک زبان متفقا
Other Matches
single address بایک نشانی
broadsides بایک شلیک
broadside بایک شلیک
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
epistrophe ختم چندجمله بایک کلمه
go steady <idiom> همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
live out of a suitcase <idiom> تنها بایک چمدان زندگی کردن
single ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
despotic network شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
candlesticks بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
commensurably چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
too many irons in the fire <idiom> بایک دست چند هندوانه بلند کردن
eliza برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
hermaphroditus پسر هرمس وافرودیت که وقتی در اب تنش را می شست بایک حوری دریایی متصل و دارای یک بدن شد
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
match foursome مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic زبان تازی زبان عربی
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
EDO memory فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
language lab زبان
tongues زبان
grss language زبان جی پی اس اس
abusers بد زبان
abuser بد زبان
hound's tongue سگ زبان
two tongued زبان
tongue زبان
glossa زبان
tongueless بی زبان
apt language زبان ای پی تی
tongue [language] زبان
language زبان
languages زبان ها
as one man با یک زبان
languages زبان
c++ زبان ++C
report progarm generator زبان ار- پی- جی
language زبان
rpg language زبان ار پی جی
apl language زبان ای پی ال
publication language زبان نشری
design language زبان طراحی
romanic زبان رومی
universal language زبان فراگیر
assembly language زبان همگذاری
aryan زبان اریایی
dumb language زبان بی زبانی
dumb language زبان حال
romanian زبان رومانی
Welsh زبان ولز
rap زخم زبان
raps زخم زبان
procedural language زبان رویهای
body language زبان بدن
tonguelike زبان مانند
the persian language زبان فارسی
application oriented language زبان کاربردی
roumanian زبان رومانی
aramaean زبان باستانی
psycholinguistics روانشناسی زبان
the turkish language زبان ترکی
dancing language زبان رقص
Latin زبان لاتین
mechanical language زبان ماشینی
declarative language زبان تشریحی
decompilation به زبان اصلی
tongue tie لکنت زبان
declarative language زبان اعلانی
armenian زبان ارمنی
tongue tied زبان بسته
tongue-tied زبان بسته
voluble خوش زبان
erse زبان گالی
bengali زبان بنگاله
aramaic زبان ارامی
quacksalver زبان باز
equivocator زبان باز
grammar دستور زبان
grammars دستور زبان
avestan زبان اوستایی
enquiry language زبان پرس و جو
estonian زبان استونی
vulgate زبان عامیانه
diatribe زخم زبان
diatribes زخم زبان
sugary شیرین زبان
quasilanguage شبه زبان
quary language زبان پرس و جو
query language زبان پرس و جو
basic language زبان بیسیک
baluchi زبان بلوچی
pl. language زبان پی ال وان
english speaking انگلیسی زبان
pl/ زبان پی ال وان
publication language زبان انتشارات
licked زبان زدن
licks زبان زدن
assembly language زبان اسمبلی
portugese زبان پرتغالی
dumb زبان بسته
dumber زبان بسته
uvula زبان کوچک
lick زبان زدن
assyrian زبان اشوری
reference language زبان مرجع
pushtu زبان افغانستان
dysphasia زبان پریشی
loll زبان بیرون
lolled زبان بیرون
lolling زبان بیرون
lolls زبان بیرون
Urdu زبان اردو
brickbat زخم زبان
portuguese زبان پرتقالی
sophist زبان باز
sign language زبان علامات
program language زبان برنامه
sign language زبان اشاره
sign languages زبان علامات
commerical language زبان تجاری
sign languages زبان اشاره
smooth tongued چرب زبان
slip of the tongue لغزش زبان
idioms زبان ویژه
idiom زبان ویژه
Chinese زبان چینی
common language زبان مشترک
common language زبان عمومی
snobol language زبان اسنوبول
scythian زبان سکایی
jargon زبان حرفهای
artificial language زبان مصنوعی
ambiguous language زبان مبهم
jargon زبان فنی
command language زبان دستوری
command language زبان فرمان
command language زبان فرماندهی
semitic language زبان سامی
algol زبان الگول
silver tongued چرب زبان
servian زبان صربی
serbian زبان صربستانی
algol 0 زبان الگول 06
cobol زبان کوبول
charlatanry زبان بازی
pseudolanguage شبه زبان
algebraic language زبان جبری
protolanguage زبان قدیمی
accadian زبان اکد
slavic زبان اسلاوی
charlatanism زبان بازی
comit language زبان کامیت
acrimoniousness زخم زبان
simula language زبان سیمیولا
simscript language زبان سیمسکریپت
Afghan زبان افغانی
algorithmic language زبان الگوریتمی
Hebrew زبان عبری
cypriot زبان قبرس
target language زبان مقصود
target language زبان هدف
linguistics زبان شناسی
linguistics علم زبان
philology علم زبان
tamil زبان تمیل
philology زبان شناسی
aphasia زبان پریشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com